- Policy Analysis
- دیدبان سیاستگذاری 3236
اسماعیل قاآنی، فرمانده جدید نیروی قدسِ ایران، کیست؟
با توجه به تجدید ساختار اخیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، احتمالا نیروی قدس تحت رهبری اسماعیل قاآنی بیشتر شاهد ثبات خواهد بود تا تغییر؛ هرچند پیشینه بوروکراتیک قاآنی با شیوه رهبری خطرپذیر و کاریزماتیک سلیمانی تفاوت زیادی دارد
علی خامنهای، رهبر ایران، در سوم ژانویه، سردار سرتیپ اسماعیل قاآنی را تنها چند ساعت پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در حمله پهپادی آمریکا، به عنوان جانشین او به فرماندهی نیروی قدسِ سپاه پاسداران برگزید. پیشینه و فعالیتهای نظامیِ فرمانده جدید به اندازه سلیمانی شناخته نیست، ازاینرو، نگاهی دقیقتر به پیشینه قاآنی میتواند به فهم نوع تغییرات احتمالی در شاخه اصلی فرامرزی سپاه پاسداران تحت رهبری او کمک کند.
سالهای نخست زندگی و پیشینه نظامی
جالب است بدانیم که حتی جزئیات ابتدایی مربوط به تولد قاآنی نیز محل مناقشه است. طبق زندگینامهٔ کوتاهی که ایرنا خبرگزاری جمهوری اسلامی منتشر کرده، او اهل مشهد است، اما جنبش سبز، رسانه اپوزیسیون، محل تولد او را بجنورد ذکر کرده است. در گزارش ایرنا، سال تولد او ۱۹۵۹ ذکر شده که در آن صورت ۶۱ ساله است، اما وزارت خزانهداری آمریکا وقتی او را در سال ۲۰۱۲ به عنوان یک تروریست شناسایی کرد (بنا به نقش ادعایی او در تامین مالی محمولههای سلاح که نیروی قدس به گامبیا ارسال کرده) تاریخ تولد او را ۱۹۵۷ ذکر کرده بود.
اسناد غیرمحرمانهٔ فارسی، اطلاعات زیادی درباره پیشینه خانوادگی قاآنی به دست نمیدهد، اما به نظر میرسد او دستکم یک فرزند پسر به نام علی قاآنی داشته باشد که در سال ۲۰۱۰ دانشجوی مهندسیِ برق دانشگاه آزاد، واحد مشهد، بوده است. جنبش سبز مدعی است که علی به دلیل شرکت در تظاهرات ضدحکومتی ۲۰۰۹، در محوطه دانشگاه در مشهد دستگیر شده بود، اما پدرش این ادعا را رد کرده است.
بیشتر زندگینامههای مقامات جمهوری اسلامی، حاوی نظراتی مفصل راجع به نقش آنها در انقلاب ۱۹۷۹ است، اما در زندگینامه قاآنی خبری از چنین جزئیاتی نیست. در یکی از معدود مصاحبههایی که قاآنی درباره زندگی شخصی خود با نشریه خبری رمز عبور در اکتبر ۲۰۱۵ انجام داده، به این نشریه گفته است که در انقلاب نقش موثری نداشته است: «من هم مثل بقیه مردم [در انقلاب] حضور داشتم.» همچنین قابل توجه است که او گفته، بلافاصله پس از تشکیل سپاه به انقلابیون نپیوسته، بلکه در مارس ۱۹۸۰، یک سال پس از انقلاب و چند ماهی پیش از حمله عراق در زادگاهش خراسان، به عضویت نیروی تازهتاسیس سپاه پاسداران درآمده است.
در آن زمان، فرماندهی شعبه خراسان سپاه به عهده شورایی مرکب از روحانیان جوان محلی از جمله علی خامنهای بود. شواهدی مبنی بر ارتباط مستقیم قاآنی و خامنهای در آن دوران در دست نیست، اما تقدیر چنین بود که این دو با هم آشنا شوند.
طبق مصاحبهٔ منتشرشده در رمز عبور، قاآنی پس از ثبتنام در سپاه به تهران فرستاده شد و سیوپنج روز در پادگان سپاه در سعدآباد، که امروزه پادگان امام علی نامیده میشود، آموزشهای شبهنظامی دید. مربیان آموزشی احتمالا افسران تیپ ۲۳ نیروهای ویژه هوابرد بودند. در آنجا او با دو خراسانی دیگر دوست شد: محمدمهدی خادم الشریعه (که در جنگ با عراق در سال ۱۹۸۲ کشته شد) و ولیالله چراغچی (که در سال ۱۹۸۵ کشته شد). با پایان دوره آموزشی، قاآنی به مشهد برگشت و هسته اولیه لشکر ۵ نصر را همراه با چراغچی، خادم الشریعه، محمدباقر قالیباف (که بعدها شهردار تهران شد) و نورعلی شوشتری (یکی از افسران بسیار بانفوذ سپاه که در سال ۲۰۰۹ ترور شد) شکل داد.
پس از مدت کوتاهی، واحد مشهد به گنبد کاووس، در استان گلستان، اعزام شد تا ناآرامیهای گروههای چپگرا و ترکمن را سرکوب کند. هیچ شواهدی مبنی بر شرکت قاآنی در آن عملیات یا کنترل انتظامی شهر پس از عملیات وجود ندارد. با این حال، او به رمز عبور گفته است که جهت سرکوبی جداییطلبان کُرد به استان کردستان ایران اعزام شده بود. بر اساس اطلاعات وبسایت لشکر ۵ نصر، ۱۰۰ عضو سپاه خراسان از مارس ۱۹۸۰ به بعد تحت فرماندهی محمود کاوه در شهر سنندج، استان کردستان، مستقر بودند. بسیاری از اعضای سپاه که بعدا نام و جاه یافتند، از جمله سلیمانی در دورهای از کار خود، در آن ناحیه خدمت کردند، اما هیچ شواهدی از تماس میان سلیمانی و قاآنی در آن دوران وجود ندارد. در سپتامبر ۱۹۸۰ که عراق ایران را اشغال کرد، واحد خراسان در کردستان ۲۵۰ نیرو داشت و تحت فرماندهی بابامحمد رستمی بود و برای کُند کردن سرعت پیشروی دشمن به اهواز منتقل شد.
رابطه با سلیمانی و خامنهای
قاآنی در مارس ۱۹۸۲ در جبهه جنوب با سلیمانی دوست شد. او در مصاحبه سال ۲۰۱۵ درباره این دوستی گفته است: «ما همه بچههای جنگیم. آنچه ما را به هم وصل میکند و ارتباط میدهد و رفاقت ما ربطی به همشهری بودن و جغرافیا ندارد. ما رفقای جنگیم و جنگ بود که سبب دوستی ما شد... کسانی که در روزهای سخت با هم دوست میشوند، رابطه عمیقتر و پایدارتری از کسانی دارند که فقط چون بچهمحل هستند با هم دوست میشوند.»
در واقع، این دو مرد سختیهای زیادی در طول جنگ متحمل شدند. لشکر ۵ نصر، نقش فعالی در جنگ ایفا کرد و قاآنی شخصا در عملیاتهای موفقی شرکت داشته است؛ نظیر عاشورا که به آزادی ارتفاعات فصیل و گرکنی در شمال میمک انجامید (۱۸-۲۲ اکتبر ۱۹۸۴)، والفجر۸ که به تصرف شبهجزیره فاو منجر شد (۹ فوریه - ۲۹ آوریل ۱۹۸۶)، کربلای۱ که مهران را آزاد کرد (۳۰ ژوئن - ۱۰ جولای ۱۹۸۶)، نصر۸ که مواضع ایرانیها در اطراف ماووت را تثبیت کرد (۲۱-۲۰ نوامبر ۱۹۸۷) و کربلای۵ که سبب آزادی شلمچه شد (۹ ژانویه - ۳ مارس ۱۹۸۷). او همچنین در عملیات فاجعهبار بیتالمقدس۷ در مجنون (۲۵ ژوئن ۱۹۸۸) هم مشارکت داشت و حداقل بخشی از مسئولیت شکست این عملیات بر عهده اوست، چرا که در آن دوران فرمانده لشکر بود.
در طی این کارزارها، قاآنی با خامنهای که در آن زمان رئیسجمهور بود، آشنا شد. خامنهای که خودش هم اهل مشهد است، خیلی وقتها از لشکر ۵ نصر در جبهه دیدن میکرد. این دو همچنین از طریق شوشتری که با خامنهای از پیش از انقلاب آشنایی داشت، با هم مرتبط بودند.
مسئولیتها در سپاه پاسداران
بلافاصله پس از پایان جنگ، قاآنی به مقام معاونت فرماندهی نیروی زمینی سپاه ارتقا یافت. در این سِمت، او احتمالا در عملیاتی علیه کارتلهای مواد مخدر که مواد را از افغانستان و از طریق خراسان وارد کشور میکردند، دخیل بود. او همچنین در اواخر دهه ۱۹۹۰ به حمایت از نیروهای ائتلاف شمال در نبرد با طالبان کمک کرد. این فعالیتها بیتردید او را در ارتباط نزدیک با سلیمانی قرار داد که همزمان مشغول فعالیتهای مشابهی در استان همسایه خراسان، یعنی کرمان، بود.
اطلاعات غیرمحرمانه تاریخ پیوستن قاآنی به نیروی قدس را نشان نمیدهد. اما قدیمیترین اشارهٔ مکتوب به خدمت او در نیروی قدس در کتاب بنیادگرایی اسلامی: تهدید نوین جهانی (چاپ ۱۹۹۳) آمده که او را فرمانده سپاه انصار و مسئول فعالیتهای سپاه پاسداران «در افغانستان، پاکستان و جمهوریهای آسیایی ]آسیای میانه[» معرفی کرده است. احتمالا وقتی سلیمانی در فاصلهٔ سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ رهبری نیروی قدس را بر عهده گرفت، او را به عنوان معاون خود برگزید.
مطالعهٔ فعالیتهای قاآنی در ۲۰۱۲ به قلم نگارنده نیز مؤید این است که مسئولیتهای اصلی او به عنوان قائممقام فرماندهی بر افغانستان، پاکستان و آسیای میانه متمرکز بوده است. این امر حضور او در مناطق شرقی ایران و بازدیدهای منظم او را از قم توضیح میدهد که محل آموزش سیاسی رهبران شبهنظامیان نیابتی ایران متشکل از شیعیان افغانستانی است. احتمال دارد که قاآنی مسئول عملیات سپاه قدس در آفریقا و آمریکای جنوبی نیز بوده باشد. برای مثال، گزارش شده که وقتی در نوامبر ۲۰۰۹ رئیسجمهور احمدینژاد همراه با «۲۰۰ تن از فعالان اقتصادی» از گامبیا به برازیلیا (پایتخت برزیل) رفت، قاآنی نیز از جمله همراهان او بود؛ اقدامی بحثانگیز، از آن رو که برزیل نیروی قدس را یک سازمان تروریستی میشمارد. پس از توقفی ۲۴ ساعته در آن کشور، هیات ایرانی سفر خود را به بولیوی، ونزوئلا و سنگال ادامه میدهد.
جزئیات مهم بیشتری درباره فعالیتهای قاآنی در مقام معاون سلیمانی در دسترس نیست، اما به نظر میرسد پس از اشغال عراق از سوی نیروهای ائتلاف یا قبل از آن، نوعی تقسیم وظایف کلی بین این دو صورت گرفته باشد. تمرکز استراتژیک ایران در آن زمان، به غرب معطوف شد و سلیمانی بیشتر در جبههٔ غربی کار میکرد، در حالیکه قاآنی بر مرزهای شرقی ایران متمرکز بود. نوعی دیگر از تقسیم نقش که به همان اندازه مهم است، وجههٔ سلیمانی به عنوان چهره عیان و کاریزماتیک نیروی قدس است، در حالیکه قاآنی ظاهرا عهدهدار امور اداری و اداره روزانه سازمان بوده است.
تغییر سبک؟
تحت رهبری قاآنی، نیروی قدس احتمالا بیشتر شاهد ثبات خواهد بود تا تغییر. در سالهای اخیر، عوامل بیرونی سپاه پاسداران را واداشت عملیات خارجیاش را به گونهای سازماندهی کند که تا حدی از خسارتهای عمده چون مرگ سلیمانی در امان بمانند. به دلیل شمار بالای تلفات نیروی قدس در سوریه، تهران شروع به اعزام نیروهای معمولی سپاه به آن کشور کرد و به این ترتیب، بسیاری از مرزهای بین این دو شاخه را برداشت و بهتدریج کل سپاه را به یک نیروی بزرگ فرامرزی بدل کرد.
با این حال، نیروی قدس دستکم در یک عرصهٔ مهم دستخوش تغییر خواهد شد. سلیمانی با تبدیل شدن به چهره عمومی سازمانی که روزگاری مخفی بود، خود را در معرض خطر قابل توجهی قرار داد که نهایتا به کشته شدنش انجامید. اما او توانست چهره قهرمانانهای از خود برسازد و افراد زیادی را برای دستیابی به آرمانی که او مقدس میشمرد، بسیج کند. دشوار است بتوان از قاآنیِ بوروکرات توقع داشت که این نوع رهبری کاریزماتیک را شبیهسازی کند. بهرغم این واقعیت، قاآنی کماکان به دلیل قدرت نهادینه نیروی تحت فرماندهیاش، نفوذ عمدهای بر فعالیتهای خارجی ایران خواهد داشت.
*علی آلفونه، هموند ارشد انستیتوی دولتهای عرب خلیج در واشنگتن است.