بیانیه درباره بهبود زمینه راهحل دیپلماتیک برای چالش هستهای ایران
«اگر ایران متقاعد نشود که در صورت ماندن در مسیر فعلی خود، پیامدهای وخیمی را متحمل خواهد شد، دلیلی برای امید به موفقیت دیپلماسی وجود ندارد.» -بیانیهای از سوی: هاوارد برمن، میشله فلورنوی، جین هارمن، لئون پانهتا، دیوید پترائوس، دنیس راس، و رابرت ستلوف
چالش جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای ــامری که رؤسای جمهور متوالی از هر دو حزب به آن متعهد بودهاندــ به نقطه حساسی رسیده است. به نظر میرسد دیپلماسی رو به عقب میرود، چون نمایندگان ایران در وین همزمان با طرح تقاضاهای حداکثری جدید از توافقات قبلی عقبنشینی میکنند و در عینحال دانشمندان این کشور از محدودههای غنیسازی خطرناک فراتر میروند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، کاملا درست گفت که آمریکا رویکردی را که طی آن ایران در گفتگوها وقفه ایجاد کند و همزمان برنامه هستهای خود را به پیش برد، نخواهد پذیرفت. در واقع، مذاکرات وین در خطر تبدیل شدن به پوششی برای ایران است تا در جهت کسب توانمندی سلاحهای هستهای حرکت کند.
ما از ترجیح دولت بایدن به استفاده از دیپلماسی برای اطمینان از این که برنامه هستهای ایران صرفا مقاصد غیرنظامی داشته باشد، قویا حمایت میکنیم. تنها از طریق توافق دیپلماتیک میتوان به راهحلی قابل قبول برای هر دو طرف در این مسئله دست یافت و این امر با توجه به اینکه جهان با چالش فوریِ تهدیدات روسیه علیه اوکراین و رفتار تهاجمی روزافزون چین دست به گریبان است، حائز اهمیت ویژهای است.
گرچه آمریکا حق ایران برای دستیابی به نیروی هستهای صلحآمیز را به رسمیت شناخته، اما رفتار ایران کماکان نشان میدهد که نه تنها میخواهد امکان دستیابی به سلاحهای هستهای را حفظ کند، بلکه فعالانه در جهت توسعه این توانمندی حرکت میکند. در واقع، همانطور که رافائل گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیان کرده است، تصمیم ایران برای غنیسازی اورانیوم تا ۶۰ درصد و تولید فلز اورانیوم هیچ هدف غیرنظامی موجهی ندارد.
یادآوری این نکته مهم است که محدوده غنیسازی تضمینشده برای ایران در برنامه جامع اقدام مشترک سال ۲۰۱۵ (برجام)، ۳٫۶۷ درصد بود ــو هدف مذاکرات وین هم بازگشت به توافق دیپلماتیک برجام است. میزان تعیینشده در برجام، بسیار پایینتر از غنیسازی ۲۰ درصدی بود که خط تمایز بین اورانیوم غنیشده کمعیار و عیار بالاست و عبور از این حد عموما نشانهای از نیت ایران برای حرکت به سمت غنیسازی تسلیحاتی محسوب میشد. برای بسیاری از ما، از جمله حامیان برجام، غنیسازی تا ۲۰ درصد خط قرمزی برای آمریکا بود که میتوانست منجر به پیامدهای وخیمی شود.
امروز واقعیت تهدیدآمیزتر این است که ایران حال مشغول غنیسازی تا ۶۰ درصد است و تهدید میکند که به سمت غنیسازی ۹۰ درصد خواهد رفت؛ از این گذشته، کارشناسان میگویند ایران در مسیر فعلی خود ظرف چند ماه آنقدر اورانیوم ۶۰ درصد و دانش تکنولوژیک درباره روند غنیسازی کسب خواهد کرد که محدودیتهای موردنظر فعلی عمدتا بیفایده خواهد شد. اقدام ایران باید زنگ خظر را به صدا درآورد؛ نه صرفا به دلیل خطر ذاتی آن، بلکه به این دلیل که نشان میدهد تهران ترسی ندارد که این اقدامات عواقبی خواهد داشت.
اگر ایران متقاعد نشود که در صورت ماندن در مسیر فعلی خود، پیامدهای وخیمی را متحمل خواهد شد، دلیلی برای امید به موفقیت دیپلماسی وجود ندارد. و با توجه به سرعت پیشروی ایران در برنامه هستهای خود، چنین پیامدهایی نمیتواند به انزوای سیاسی، قطعنامههای محکومکننده در مجامع بینالمللی و تحریمهای اقتصادی بیشتر محدود شود. این اقدامات گرچه همگی بخش ضروری استراتژی آمریکا در قبال ایران است، ولی در این مرحله کافی نیست تا رهبران ایران را متقاعد کند که بهای سنگینی خواهند پرداخت و آنها را وادارد تغییر مسیر دهند.
بنابراین، به خاطر اینکه تلاش دیپلماتیک ما برای حل این بحران نتیجهبخش باشد، معتقدیم احیای هراس ایران اهمیت اساسی دارد تا بداند که مسیر هستهای فعلیاش منجر به استفاده آمریکا از قوه قهریه علیه این کشور خواهد شد. چالش این است که چگونه آمریکا اعتبار تهدید خود را در چشم رهبران ایران احیا خواهد کرد. نحوه بیان هم مهم است ــاز جمله عباراتی مشخصتر و مستقیمتر از فرمول «همه گزینهها روی میز است»ــ ولی کافی نیست.
در این چارچوب، ما معتقدیم مهم است دولت بایدن گامهایی را بردارد که ایران باور کند اصرار بر رفتار فعلیاش و نپذیرفتن یک راهحل دیپلماتیکِ معقول، تمام زیرساخت هستهای این کشور را، که با مشقات فراوان طی سه دهه گذشته ایجاد شده، در معرض خطر قرار خواهد داد.
چنین گامهایی میتواند شامل سازماندهی مانورهای نظامی سطح بالا از سوی ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا باشد که احتمالا با همکاری متحدان و شرکای منطقهای صورت خواهد گرفت، و آنچه را در اینگونه عملیاتهای مهم باید انجام شود شبیهسازی میکند؛ از جمله تمرین حملات هوا-به-زمین علیه اهداف مستحکم ایران و نابودی آتشبارهای موشکی آن. همچنین مهم است که توانمندیهای دفاعی ارتقایافتهای هم برای متحدان محلی و شرکا و هم برای تاسیسات و داراییهای آمریکا در منطقه فراهم شود تا بتوان با هر گونه اقدامات تلافیجویانه احتمالی از سوی ایران مقابله کرد. از طریق این مانورها میتوانیم آمادگی خود را برای اقدام در صورت لزوم نشان دهیم. شاید از همه مهمتر، عمل به وعدههای گذشته آمریکاست مبنی بر اقدام قهرآمیز علیه دیگر رفتارهای تهاجمی ایران ــاز جمله حمله پهپادیِ شبهنظامیان مورد حمایت ایران علیه پایگاه آمریکا در التنف سوریه و توقیف غیرقانونی کشتیهای تجاری و کشتن ملوانان غیرمسلح به دست ایران. این امر میتواند جدیت تعهد آمریکا را برای اقدام عملی در زمینه مسئله هستهای نیز به شکلی موثر نشان دهد.
اجازه دهید این نکته را روشن کنیم که ما از دولت بایدن نمیخواهیم تحت پوشش منع گسترش سلاحهای هستهای، تهدید به «تغییر رژیم» کند یا از استراتژی «تغییر رژیم» حمایت کند. مسئله ما خصومت با ایران یا مردم آن نیست. در واقع، ما از دولت آمریکا میخواهیم فارغ از بنبست دیپلماتیک حاضر، کمک بشردوستانه شامل واکسنهای کرونا و دیگر کمکهای پزشکی را فورا تامین کند. ولی ضروری است که این بنبست شکسته شود و پیشروی خطرناک برنامه هستهای ایران متوقف شود.
ما معتقدیم یک توافق دیپلماتیک که به طور کامل و قابل راستیآزمایی تضمین کند برنامه هستهای ایران فقط برای مقاصد صلحآمیز است، کماکان بهترین راه برای برخورد با چالش هستهای ایران است. انجام این کار همچنین بهترین راه برای ممانعت از موج گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه است، چون دیگر کشورهای منطقه ممکن است لازم ببینند که خود را به توانمندیهای مشابه ایران برسانند و این پیامدهای فاجعهباری برای امنیت منطقهای و هنجارهای منع اشاعه سلاح هستهای در جهان در پی خواهد داشت.
برای اجتناب از کشمکش نظامی ــاز سوی ما یا هر بازیگر دیگری که توانمندی سلاحهای هستهای ایران را تهدیدی علیه خود بداندــ ما باید احتمال رسیدن به چنین توافقی را به حداکثر برسانیم. برای کسب این هدف، ارائه مشوقهایی به ایران ضروری خواهد بود، هم برای تاثیرگذاری بر بحث در تهران و هم برای اینکه به دنیا نشان دهیم ــخصوصا چین، روسیه، بریتانیا، فرانسه، و آلمان که در حال مذاکره با ایران هستندــ که آمریکا علاقهمند به توافق است. ولی اهمیت احیای ترس ایران هم کمتر از آن نیست که روشن کنیم تهران با این مشوقها چه چیزی میتواند به دست آورد. تهران اگر نخواهد که توافق کند، متحمل پیامدهای وخیمی خواهد شد. زمانِ اقدام همین حالاست.
امضاکنندگان
هاوارد برمن
رئیس سابق کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا
میشله فلورنوی
معاون سابق وزیر دفاع در سیاستگذاری
جین هارمن
هموند برجسته و رئیس افتخاری، مرکز وودرو ویلسون؛
عضو بلندپایه سابق در کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا
لئون پانهتا
رئیس انستیتو پانهتا برای سیاستگذاری عمومی؛
وزیر دفاع سابق؛
رئیس سابق آژانس اطلاعات مرکزی
دیوید پترائوس، ژنرال ارتش آمریکا (بازنشسته)
فرمانده سابق ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا؛
رئیس سابق آژانس اطلاعات مرکزی
دنیس راس
هموند برجسته ویلیام دیویدسون و مشاور در انستیتو واشنگتن
رابرت ستلوف
مدیر اجرایی و صاحب کرسی هاوارد پی. برکوویتس، انستیتو واشنگتن
این بیانیه منعکسکننده دیدگاه جمعی امضاکنندگان آن است که نامشان به ترتیب الفبایی آمده است. پیشنویس بیانیه را سفیر دنیس راس و دکتر رابرت ستلوف تهیه کردهاند و دیگر کارشناسان انستیتو واشنگتن نیز در تهیه آن سهم داشتهاند. وابستگیهای سازمانیِ ذکرشده صرفا برای شناسایی هویت امضاکنندگان ارائه شده است و به معنای حمایت سازمان مورد بحث از این بیانیه نیست.