- Policy Analysis
- مقالهها و دیدگاهها
آیا اصلا ممکن است روسیه ایران را از سوریه دور کند؟
Also published in 19FortyFive
ظاهراً اسرائیل امیدوار است که اختلافات مسکو و تهران با پایان جنگ سوریه آشکارتر شود، اما این نگاه بیشتر بیانگر آرزوست تا واقعیت.
در طی جنگ داخلی سوریه، بشار اسد، رئیس جمهور این کشور برای جلوگیری از سقوط رژیم خود، به کمکهای روسیه، ایران و حزب الله متکی بود. امروز، مشخص شده که آنها تا حد زیادی در این زمینه موفق شدهاند. با تثبیت دوباره کنترل اسد بر سوریه، بسیاری در اسرائیل امیدوارند که شاید سوریه بتواند خود را از حیطه نفوذ ایران خارج کند. آیا این واقعبینانه است؟
فعالیتهای هستهای و هژمونیطلبانه ایران در کل منطقه، همچنان اولویت آمریکا و اسرائیل است. بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل، در تازه ترین دیدار خود با آنتونی بلینکن وزیر خارجه و لوید آستین وزیر دفاع آمریکا در 9 دسامبر، بر لزوم متوقف کردن تجاوزات ایران تاکید کرد. در اورشلیم و واشنگتن، بسیاری امیدوارند که روسیه ممکن است برای تحکیم منافع خود، اسد را از ایران دور کند.
مقامات اسرائیلی، به طور خاص، معتقدند روسیه میتواند با محدود کردن نیروهایی که تهران در سوریه مستقر میکند، مانع از تهاجم ایران شود. اخیراً، مئیر بن شبات، مشاور سابق امنیت ملی اسرائیل گفت: «فراتر از آنچه که علناً آشکار شده، نقطه نظرات مشترکی بین ما و روسها وجود دارد ... روسها برای ایجاد ثبات منطقهای، به ویژه در سوریه، تلاش میکنند. به اعتقاد من، آنها قبول دارند که ایران نیرویی است که این ثبات منطقهای را به چالش میکشد.»
این اعتقاد از مداخله مسکو در سوریه در سپتامبر ۲۰۱۵ سرچشمه میگیرد. زمانی که روسیه وارد صحنه درگیریهای سوریه شد، کنترل آسمان سوریه را به دست گرفت و نیروهای دفاعی اسرائیل اغلب مجبور بودند برای انجام حملات هوایی علیه پایگاههای مورد حمایت ایران در سوریه، پیشاپیش هشدار بدهند یا از روسیه برای این کار اجازه بگیرند. مقامات اسرائیلی تمایل روسیه به دادن مجوز برای انجام چنین حملاتی را به عنوان نشانهای از حمایت مسکو از نگرانیهای اورشلیم در مورد منافع تهران در سوریه تفسیر کردند.
با این حال، ممکن است مقامات اسرائیلی انگیزههای مسکو را اشتباه فهمیده باشند. مسکو حملات اسرائیل را نه از روی همدردی با اسرائیل، بلکه به این دلیل پذیرفت که نمیخواهد هیچ بازیگر دیگری در سوریه آنقدر قوی باشد که روسیه را به چالش بکشد. حملات اسرائیل صرفاً برای کنترل جاهطلبیهای ایران مفید بود.
رهبری اسرائیل اغلب بیش از معنای این رفتار بر آن بار کرده است. اقدامات مسکو بارها نشان داده است که روسیه نه توانایی محدود کردن نیروهای تحت حمایت ایران در سوریه را دارد و نه تمایلی برای این کار دارد: اول اینکه نه پوتین و نه دیگر مقامات ارشد روسیه هیچ تمایلی به صورت علنی برای محدود کردن نیروهای ایرانی در سوریه نشان نداده اند؛ دوم اینکه تحلیلگران روسی نزدیک به کرملین تمایل دارند که در خلوت با تحسین و احترام درباره ایران و تمدن ایرانی حرف بزنند، رویکردی که نسبت به کشورهای عربی -شاید به استثنای مصر- ندارند؛ سوم اینکه کل مداخله روسیه در سوریه منوط به این بود که بخش سنگین کار را ایران برعهده داشته باشد. این یکی از مؤلفههای اصلی در این بود که پوتین بتواند با کمترین هزینه و به صورت محدود در سوریه مداخله کند؛ چهارم اینکه همسویی روسیه و ایران برای جلوگیری از نفوذ آمریکا، به هر دو امکان می دهد تا اختلافات تاکتیکی را کنار بگذارند؛ در نهایت، چنین دیدگاههایی برداشت نادرستی از این واقعیت دارد که مقامات روسی از نیروهای خارجی میخواهند از سوریه خارج شوند -آنها حضور روسیه و ایران را در این کشور بر اساس دعوت بشار اسد و مشروع میدانند.
مقامات اسرائیلی هنوز توضیح ندادهاند که روسیه دقیقاً چطور میخواهد نیروهای تحت حمایت ایران در سوریه را به طور جدی محدود کند. نادیده گرفتن حملات هوایی اسرائیل از طرف روسیه به رغم محکوم کردن این حملات به طور معمول یک چیز است و به کار گرفتن نیروهای نظامی روسیه برای محدود کردن این نیروها چیزی دیگر. هیچ نشانهای وجود ندارد که دلالت کند پوتین میخواهد ریسک درگیری با ایران را بپذیرد.
امید به اینکه اختلافات بین روسیه و ایران با پایان جنگ آشکارتر شود، انتظار نابجایی است؛ و بیش از اینکه بیان واقعیت باشد، بیانگر آرزوست. پوتین بارها نشان داده که ترجیح میدهد با همه بازیگران (حاضر در سوریه) به سهم خود به طور جداگانه همکاری کند، حتی زمانی که خود آن بازیگران با هم تضاد منافع دارند. این موضوع قطعاً در ارتباط با روابط روسیه و ترکیه نیز صادق است. ریشههای ایران در سوریه بسیار عمیق است و اسد بقای خود را نه تنها به پوتین بلکه به تهران نیز مدیون است. پوتین هیچ مکانیسمی برای جدا کردن ایران از سوریه به شکلی که تفاوت واقعی (با وضعیت کنونی) ایجاد کند، ندارد. به احتمال زیاد، اسد چندان مایل به حضور روسیه در سوریه نیست و میخواهد این حضور، منحصر به منافع محدود کرملین در این کشور باشد. قابل فهم است که از منظر دولت اسرائیل، حضور روسیه در سوریه بهتر از حضور ایران است، اما واقعیت این است که روسیه و ایران اجزاء لاینفک یک مجموعه استراتژیک اند.
آنا بورشچفسکایا، هموند ارشد انستیتو واشنگتن و نویسنده کتاب جدید «جنگ پوتین در سوریه: سیاست خارجی روسیه و بهای غیبت آمریکا» است. این مقاله ابتدا در وبسایت 19FortyFive منتشر شده است.