- Policy Analysis
- دیدبان سیاستگذاری 3516
ایران و روسیه از غیبت آمریکا در شمال شرق سوریه بهرهبرداری میکنند
روسیه و ایران در استقرار مجدد نیروهای نظامی و نیابتی خود، تقویت کمپینهای سیاسی اسد، و توسل به انواع تاکتیکهای ارعاب مردم محلی، برای کسب کنترل کامل در دیرالزور به شکل فزایندهای همکاری میکنند.
در ۱۱ جولای و سپس دو روز بعد، شبهنظامیان تحت حمایت ایران حملاتی را نزدیک میدان نفتی العمَر در دیرالزور انجام دادند که بخشی از روش کار گستردهتر آنها برای افزایش تنش علیه حضور آمریکا در استان مرزی شرق سوریه است که از اهمیت ژئواستراتژیک حیاتی برخوردار است. اینگونه تحریکات تنها نمونه کوچکی است از نحوه گسترش نفوذ محلی دشمنان آمریکا ــروسیه و ایرانــ که با هدف تضمین کنترل عملی بر کل ناحیه صورت میگیرد. به رغم این دیدگاه عمومی که مسکو را میتوان تحت فشار گذاشت که با آمریکا در سوریه همکاری کند و جاهطلبیهای ایران را در آنجا محدود کند، تحولات اخیر در دیرالزور تصویر دیگری نشان میدهد.
جبهه متحد در شمال شرق
دلایل روسیه و ایران برای حفظ ائتلاف عملیشان در سوریه امروز بیش از هر زمان دیگری است. مسکو شدیدا به فعالیتهای ایران در دیرالزور وابسته است تا کنترل روسیه را در آنجا حفظ کند؛ در عوض، ایران از رابطه خود با نزدیکترین حامی نظامی بشار اسد سود استراتژیک و مالی میبرد.
این تحرکات علاوه بر تامین منافع روسیه و تضمین بقای اسد، مسکو را قادر ساخته که نقش شریکی معتبر را در صحنه جهانی ایفا کند و همزمان علیه اهداف دیپلماتیک جامعه بینالمللی در سطح محلی کار کند. مثلا روسیه مکررا تظاهر کرده که با گفتگوهای سازمان ملل بر سر انتقال سیاسی مطابق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت همکاری میکند اما، در عمل، فعالیتهای محلیاش تماما بر همکاری با ایران متمرکز است. به همین ترتیب، روسیه تظاهر کرده که مانع توسعهطلبی ایران شده و در ماه مارس امسال گروه نیابتی شیعه لشکر فاطمیون را از میدانهای نفتی و گازی نزدیک رقه بیرون رانده است ولی، از آن زمان تاکنون، نیروهای روسی در عملیاتهایی ]با ایران[ همکاری داشتهاند که هدف از آنها افزایش کنترل بر دیرالزور، تغییر ساختار جمعیتی این استان، و بیرون راندن آمریکا و ائتلاف جهانی و نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها است.
نفوذ در قبایل محلی، تصرف املاک خالی
بخشی اساسی از راهبرد تهران در دیرالزور، گسترش روایت خاص خود از شیعه اثنیعشری در میان قبایل اصلی ناحیه است و این کار را به کمک تاکتیکهای متعددی انجام میدهد؛ از جمله نفوذ در بافت اجتماعی عمدتا عرب سنی و بهرهبرداری از اوضاع وخیم اقتصادی از طریق پیشنهاد کمک مالی به خانوادههای نیروهای شبهنظامی در صورتی که مایل به تغییر مذهب باشند. بنا به گزارش کنشگران محلی، در سالهای اخیر دست کم ۱۰۰۰۰ سوری به شبهنظامیان تحت حمایت ایران و روسیه در دیرالزور پیوستهاند. این شمار در ترکیب با شمار بیشتری از جنگجویان خارجی شیعه که به آنجا اعزام شدند، یک نیروی نیابتی محلی تقریبا ۲۵۰۰۰ نفری برای ایران و روسیه فراهم کرده که عمدتا در غرب رود فرات متمرکز شدهاند.
مسکو همچنین یک تاکتیک دیگر ایران را تسهیل کرده است: تصرف املاک شخصیِ رها شده تا جنگجویان خارجی از آن به عنوان پوششی در مقابل حملات هوایی استفاده کنند. از ماه آوریل، حدود هفتاد و پنج قطعه از این املاک فقط در ابوکمال و میادین به تصرف درآمده است. مثلا مطابق گزارشها، شبهنظامیان لشکر فاطمیون پانزده قطعه از این املاک را در میادین تصرف کردهاند و دست کم ده انبار سلاح در روستای عیاش در شمال مرکز استان بر پا ساختهاند. به همین نحو، شبهنظامیان تیپ ابوالفضل العباس مقادیر زیادی از تسلیحات را برای اجتناب از حملات هوایی در میان ویرانههای باستانی و تونلهای نزدیک میادین پنهان کردهاند. ایران همچنین با بهرهبرداری از نیاز شدید محلیها به پول نقد، قوارههای بزرگی از زمین را در این ناحیه با قیمت بسیار پایین خریداری میکند.
یک تاکتیک دیگر ایران و روسیه، تطمیع شیوخ شناختهشده قبایل با وعدههای اقتصادی است؛ از جمله سهمی از درآمد قاچاق سلاح و مواد مخدر بین سوریه و عراق. مثلا از سال ۲۰۱۷، شیخ نواف البشیر و بسیاری از اعضای طایفه بزرگ البقاره او علنا به متحد ایران و رژیم اسد بدل شدند. او در دیرالزور، شماری جنگجو را برای خدمت در گروههای شبهنظامی تحت حمایت ایران مثل «لواء الباقر» استخدام کرد. از اواسط ماه ژوئن، روسیه و رژیم اسد این شبهنظامیان و مجموعهای را که به آن تعلق دارند (یعنی اسُود العشایر) مامور کردند تا با حضور محلی نیروی دموکراتیک سوریه مقابله کنند. رهبران قبایل دیگر (مثلا، الجبّور، المشاهده، البوخابور، المعامره و البوعاصی) هم به فرامین روسیه و ایران تن دادند و در ازای اقدام علیه نیروهای دموکراتیک سوریه کمک مالی پذیرفتند. گرچه مسکو و تهران گاهی بر سر نفوذ در این گروههای عشایری، که در تنگنای مالی قرار دارند، رقابت میکنند، در کل، رفتارشان هر چه بیشتر به سمت همکاری حرکت میکند.
کمپین برای اسد در پشت صحنه
فعالیتهای روسیه و ایران در دیرالزور، انتخابات تقلبی اخیر رژیم سوریه را تسهیل کرد؛ از جمله تزریق منابع مالی و نیروی انسانی به این کمپین، ایجاد حس کاذب مشروعیت اسد، و ارعاب شخصیتهای محلی و وادارکردن آنها به تمکین.
مثلا برخی کارکنان ]انتخابات[، شمارههای تلفن و آدرس ساکنین ابوکمال، میادین، و دیگر نواحی را جمعآوری کردند و آنها را تحت فشار گذاشتند تا رأی بدهند. هر امام جمعهای که در خطبههای نماز جمعه به نفع انتخابات حرف نمیزد، بازداشت میشد. رجال، شیوخ قبایل، بازرگانان، و رهبران شبهنظامیان هم تحت فشار قرار گرفتند تا به این نقشه کمک کنند. علاء الشُوَیش و دیگر شخصیتهای محلی مرتبط با سپاه پاسداران ایران سعی کردند با برپایی چادرهای انتخاباتی موسوم به خیمه وطن، رأیدهندگان را جذب کنند. برای اجتناب از واکنش منفی عمومی، کارکنان مراقب بودند که هیچ بنرِ روسی یا ایرانی در محیطهای انتخاباتی نصب نشود.
تامین حفاظت نظامی
بنا به گزارش کنشگران محلی، پیمانکاران روسی مثل گروه واگنر به طور فزاینده به ایران کمک میکردند تا حضور نظامی خود را در دیرالزور تضمین کند: هم از طریق اطلاعرسانی قبلی به پرسنل سپاه و شبهنظامیان درباره حملات هوایی احتمالی و هم با کمک به جابهجایی قرارگاههایشان. چنانکه شایع است، از سال ۲۰۱۷، روسیه برای شبهنظامیان تحت حمایت ایران در اجرای عملیات علیه نیروهای دموکراتیک سوریه و هر نیروی محلی مخالف یا اعتراضات، مهمات و وجوه مالی تامین کرده است.
کمک مسکو مشارکت مستقیم عملیاتی را هم در بر میگیرد. در غرب فرات، هواپیماهای جنگی روسی با پرواز از فرودگاه دیرالزور به پایش منطقه بادیه به طور روزانه میپردازند و نواحی جنوب رقه، مثل غانم العَلی و الزمله، را زیر پوشش دارند. بخشی از ماموریت آنها در این بخش از قلمرو سوریه که رژیم کنترل اندکی بر آن دارد، این است که برای پروژههای سپاه پاسداران نقش حفاظتی انجام دهند که از جمله شامل حفظ میدانهای نفت و گازی میشود که در جنگ علیه داعش آسیب دیدهاند و نیز ساخت زندانها و پایگاههای نظامی جدید. روسیه همچنین در الشولا، کُباجب، و البشری حضور نظامی دارد.
روسیه برای ماموریتهای دیگر، به نیروهای دفاعی محلی متکی بوده که یک جبههٔ شبهنظامی بزرگ است که اعضای آن در سراسر کشور پراکندهاند. مثلا، حُسام القاطرجی یکی از اهالی بومی ابوکمال، در سال ۲۰۱۹ مامور شد تا میدانهای نفت/گاز و ایستگاههای پمپاژ (مثلا، تی۲ [T2]، تی۴ [T4]، النیشان، التیم، الخراطه، الشولا) و همچنین گذرگاههایی به قلمرو نیروهای دموکراتیک سوریه (مثلا، حسینیه، صالحیه) را تحت تصرف درآورد. اوایل امسال هم، مسکو با اعزام تعداد زیادی از یگانهای شبهنظامی تحت نفوذ روسیه از جمله نیروی معروف به «سپاه پنجم» و گروه فلسطینی «لواء القدس» به دیرالزور، حضور خود را در آنجا تقویت کرد. سپاه پنجم همراه با لشکر زرهی چهارم رژیم اسد و نیروی نامنظم دفاع ملی مامور انجام حملات در این ناحیه هستند.
توصیهها
عملیاتهای نظامی پراکنده آمریکا برای مقابله با این تلاش هماهنگ روسیه و ایران، که هدفش کنترل بر شمال شرق سوریه است، کافی نیست و به کمک غیرنظامی هم شدیدا نیاز است. واشنگتن و متحدانش، در بخشی از تلاش کلی برای دفاع از غیرنظامیان، باید از کنشگران محلی و شهروند-خبرنگارانی که کماکان به انتشار اخبار درباره فعالیتهای یادشده مشغول اند، حفاظت و حمایت کنند. همچنین، کسب اعتماد گروههای عشایری دیرالزور و توانمندسازی آنها برای مقاومت علیه ارعاب خارجی اهمیت اساسی دارد. دولت آمریکا باید ارسال کمکهای بشردوستانه مستقیم به این گروهها را تامین و تسهیل، و تا جای ممکن با رهبران سنتی از نزدیک همکاری کند. همزمان، باید تحریمهای قاطعی علیه همه افراد سوری و ایرانی یا روسی وضع شود که در نقض حقوق بشر در مناطق محلی نقش دارند.
مطمئنا آمریکا در مورد دیگر مسائل منطقهای و جهانی با ایران و روسیه دستور کار پر-و-پیمانی دارد. ولی همزمان با پیگیری مذاکره و توافق بر سر آن مسائل، نباید این نکته را نادیده بگیرد که تهران و مسکو داوطلبانه از بلندپروازیهای خود برای رسیدن به کنترل کامل نظامی و سیاسی در شمال شرق سوریه دست برنخواهند داشت.
عُلا الرفاعی هموند برنامه گدولد انستیتو واشنگتن در زمینه سیاست عربی است. علی علیلی موسس و مدیر اجرایی پایگاه خبری مستقل دیرالزور۲۴ (@DeirEzzor24) است. کار او بر تحرکات امنیتی و حاکمیتی در مناطق شمال شرق کشور متمرکز است.