- Policy Analysis
- مقالهها و دیدگاهها
بایدن میخواهد از خاورمیانه برود، اما گرفتار دور باطل بمباران در عراق است
Also published in Politico
دولت بایدن که بین تهاجم شبهنظامیان مورد حمایت تهران و تردیدهای کنگره گرفتار است، نیازمند رویکرد بهتری است.
پرزیدنت جو بایدن در صدد انجام کاری است که همه رؤسای جمهور حرفش را میزنند اما هرگز موفق نمیشوند به آن عمل کنند: خارج ساختن نیروهای آمریکایی از خاورمیانه. دولت او موشکهای پاتریوت را از منطقه بیرون برده، قدرتنمایی بمبافکنهای بی-۵۲ علیه ایران را کاهش داده و پس از دههها ماموریت خطرناک در منطقه خلیج فارس دارد آماده بازگرداندن ناوهای هواپیمابر آمریکا میشود. به علاوه، بایدن دارد به آنچه که خودش «جنگ دائمی» در افغانستان نامید نیز پایان میدهد.
اما اگر هدف از این کارها کاهش دخالت نظامی ایالات متحده در خاورمیانه است، باید هشداردهنده باشد که در طی سه ماه گذشته، دولت بایدن شبهنظامیان مورد حمایت ایران در عراق و سوریه را بیشتر از دولت ترامپ در کل سال ۲۰۲۰ بمباران کرده است. اگر تبادل آتش به میزان فعلی ادامه یابد، میتوان انتظار داشت تا پایان سال نزدیک به ۵۰ مورد حمله به پایگاههای آمریکا از سوی شبهنظامیان مرتبط با ایران رخ دهد و جان چند تن از شهروند آمریکایی را بگیرد و در عوض آمریکا هم نیمدوجین عملیات تلافیجویانه انجام دهد. روزهای دوشنبه و سهشنبه، ایالات متحده برای دومین و سومین بار پس از روی کار آمدن بایدن دست به عملیات تلافیجویانه زد و در پاسخ به افزایش حملات پهپادی و راکتی به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه، اهداف شبهنظامی در این دو کشور را هدف قرار داد.
من به مدت دو دهه در عراق -از جمله با گروههای شبهنظامی- کار کردهام. در ژانویه در پولیتیکو پیشبینی کردم که حملات این شبهنظامیان موجب خواهد شد نخستین کاربرد زور از سوی بایدن انجام شود و این دقیقا همان چیزی است که در ماه فوریه رخ داد. دوراهی پیش روی کاخ سفید این است که حفظ یک گروه کوچک و متمرکز ضدتروریسم در عراق و سوریه را جایگزین ارزشمندی برای خروج کامل نیروها میبیند، اما این به نفع مخالفانی چون داعش و تندروهای ایران خواهد بود و گروههای مورد حمایت ایران دست از حمله به آن نیروها برنخواهند داشت. اکنون به نظر میرسد که دولت بایدن در یک دور باطل گیرافتاده است: استفاده از حملات کوچک و کاملا مشخص با هدف بازداشتن شبهنظامیان از عملیات تهاجمی، همزمان با اجتناب از افزایش تنش. اما این اقدامات نیمبند حاصلی ندارد. تیم بایدن باید با وارد کردن ضربات هوشمندتر، سختتر و پنهانیتر به این چرخه «های در جواب هوی» پایان دهد.
حمله آمریکا در فوریه به تلافی حمله راکتی بی نظم-و-احتیاط شبهنظامیان به یک پایگاه آمریکایی در عراق انجام شد، اما حمله نقطهزن و دقیق آمریکا فقط یک نگهبان شب را کشت. به نظر میرسد این تبادل حملات، اشتهای شبهنظامیان مورد حمایت ایران را برای حملات بیشتر بر آمریکاییها تحریک کرده باشد. طبق آمار تهیهشده به وسیله پروژه شبهنظامیان زیر ذرهبین در انستیتو واشنگتن، از زمان تصدی بایدن، شبهنظامیان ۲۴ حمله به پایگاههای نظامی آمریکا ترتیب دادهاند اما فقط سه بار پاسخ تلافیجویانه دریافت کردهاند. این گروهها به نحو فزایندهای داراییهای ایالات متحده را با پهپاد مورد حمله قرار میدهند؛ و شمار حملات پهپادی که دقیقتر انجام می شود، دارد از حملات راکتی هدایتنشده پیشی میگیرد.
در حمله هفته جاری جنگندههای آمریکا، طبق ادعای گروههای شبهنظامی که هدف قرار گرفتند، پنج نفر کشتهشدهاند که اگر صحیح باشد، همگی از اعضای دونپایه شبهنظامیان بودهاند. مشکل است که بتوان خسارات مادی احتمالی به کارگاههای ساخت پهپاد شبهنظامیان مود حمایت ایران را در این حمله ارزیابی کرد، اما با توجه به هزینه پایین ساخت پهپاد (معمولا هر پهپاد کمتر از ده هزار دلار)، این گونه خسارتها به سرعت رفع میشوند. برای شبهنظامیان مورد حمایت ایران، این وضعیت ایدهآل است. آنها فرصت مییابند که ژست قدرتمندیِ ظاهری خود را با سیخونک زدن به دشمن ابرقدرت خود به نمایش بگذارند بدون اینکه هزینه چندانی برایشان در پی داشته باشد.
تیم بایدن به طور دورهای در مکان و زمانی که صلاح دیده پاسخ داده است و خردمندانه تحریک را از تلافی بهموقع جدا کرده است. اما حملات تلافیجویانه به قدر کافی ابتکاری یا جسورانه نبوده است که بر محاسبات رهبران شبهنظامیان اثر بگذارد و در عوض اهدافی مورد حمله قرار گرفته که اهمیتی نداشته است. به نظر میرسد دولت بایدن دچار وسواس ارسال پیامهای واضح و بازدارندهای شده است که برای ایران و شبهنظامیان وابستهاش هر چیزی هستند جز واضح و بازدارنده. دلیلش این است که حملات آمریکا عمدا محدود هستند تا از افزایش تنش جلوگیری شود اما به همین دلیل ضعیفتر از آن هستند که بازدارنده باشند. هر یک از حملات آمریکا با دقت سنجیده میشود که از نظر قدرت تخریب تقریبا برابر با حمله قبلی شبهنظامیان باشد، اما وقتی از هر ۱۲ حمله شبهنظامیان ۱۱ تا بدون پاسخ میماند، هزینهای که تبادل میشود بسیار به نفع آن گروه شبهنظامی است.
درعینحال، قانونگذاران در ایالات متحده حق دولت در ورود به یک چرخه درازمدت عملیات تلافیجویانه بر ضد شبهنظامیان مورد حمایت ایران را مورد پرسش قرار دادهاند. سناتور کریس مورفی (دموکرات از کنتیکات) پس از حمله این هفته اظهار داشت: «خطر در این است که شما در الگویی از افزایش تنش نظامی گرفتار میشوید که به جنگ تبدیل میشود بدون اینکه رایدهندهها فرصت ابراز نظر پیدا کنند.» پس از نخستین مورد کاربرد زور علیه شبهنظامیان عراقی از سوی بایدن در ماه فوریه نیز مورفی به نحو مشابهی تلقی از حملات تلافیجویانه بازدارنده را به عنوان دفاع-از-خود مورد پرسش قرار داد و گفت: «حملات تلافیجویانه که برای پیشگیری از تهدید فوری ضروری نباشند باید به عنوان کاربرد قدرت نظامی تحت اختیارات موجود کنگره تعریف شوند.» در فاصله بین دو رخداد، کنگره رای به لغو مجوز استفاده از نیروی نظامی در عراق، مصوب ۲۰۰۲، داد.
دولت بایدن که بین شبهنظامیان خستگیناپذیر دشمن از یک سو و کنگره مردد از سوی دیگر گیر افتاده باید راهکاری بیابد که از روش مقابله به مثل ماههای گذشته کارآمدتر باشد. با توجه به این که من در طی دوران اقامتم در عراق دیدهام چه چیزی برای این شبهنظامیان بازدارنده هست و چه چیزی نیست، میدانم که بیان راهحل آسان است اما عملکردن به آن دشوار گرچه در هر حال انجام آن ضروری است.
نخست، دشمن را سختتر از آنچه او شما را کوبیده بکوبید. در تجربه من که از نزدیک رهبران شبهنظامیان عراقی را زیر نظر داشتهام، در نزدیک آنها عملیات کرده و حتی با آنها دیدار کردهام، فقط یک پیامد است که واقعا آنها از آن وحشت دارند و آن مرگ خودشان است. این امر پس از کشتن ژنرال ایرانی قاسم سلیمانی و مهره اصلی شبهنظامیان عراق ابومهدی المهندس در ژانویه ۲۰۲۰ کاملا آشکار بود؛ رهبران شبهنظامی پراکنده شدند، به مخفیگاه رفتند و تلاش کردند جلو چشم نباشند.
اما به جای عملی ساختن شدیدترین پاسخ، دولت آمریکا باید نخست اشارهای به هدف بکند. به این معنا که باید یک هدف بسیار حساس، مثلا یک رهبر نظامی عالیرتبه، را هدف قرار دهد و عمدا با خطای اندک هدفگیری به او فرصت زنده ماندن بدهد. دفعه بعد که حمله راکتی یا پهپادی عمده علیه یک پایگاه آمریکایی رخ میدهد، در تلافی باید یکی از رهبران شبهنظامیان در زمان و مکانی که خودمان انتخاب میکنیم، کشته شود.
ثانیا، برای کاهش ریسک افزایش تنش، دخالت آمریکا را اعلام نکنید. دولت عراق از آمریکا بابت عملیات اخیر در خاک عراق انتقاد کرد اما از حملات راکتی و پهپادی ایران و شبهنظامیان مورد حمایتش انتقاد نکرد چون آنها علنا این حملات را به عهده نگرفتند. اسرائیل سالهاست شمار زیادی از حملات بازدارندهاش را برعهده نمیگیرد و همین کار فرصتی به دشمنانش میدهد که این حملات را نادیده بگیرند، یا به نحوی از آن طفره بروند یا تلافی را به تاخیر بیندازند. اگرچه حملات اعلامنشده میتواند نگرانیهای واقعی از نظر شفافیت و نظارت ایجاد کند، دولت ایالات متحده دستورنامههایی برای انجام حملات دارد که بر اساس آن نه تنها به اتکای «قانون ۵۰» ناظر برعملیات مخفیِ نیروهای اطلاعاتی میتواند عمل کند، بلکه مقررات ناظر بر اطلاع به کنگره در جلسات بسته نیز اجازه این گونه عملیات را به دولت میدهد.
ثالثا، به ایران اجازه ندهید که ریسک را به نیروهای نیابتیاش منتقل کند. ایران باید بفهمد که دادن پهپادهای پیشرفته به شبهنظامیان نیابتیاش هزینه دارد. برای دستگاه امنیتی ایران -جدا از مذاکرات هستهای که در وین در جریان است- پیام بفرستید که ایالات متحده پاسخ عملیات مخفی ایران را با عملیات مخفی همسنگ خواهد داد.
بعید است تنشزدایی با ایران از طریق مذاکرات هستهای وضع را بهبود بخشد. مذاکرات دوران بایدن مانع افزایش شمار حملات شبهنظامیان نشده است (پس از اجراییشدن توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ نیز فعالیتهای نظامی و جنگهای نیابتی ایران به همین صورت افزایش یافت). ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور منتخب جدید ایران، گفته است که فعالیتهای نظامی، موشکی و پهپادی ایران «غیرقابل مذاکره» است و دولت بایدن نیز پرداختن به این مقولات را به زمانی در آینده موکول کرده است. تنها راه محافظت از نیروهای آمریکا در عراق و سوریه بازدارندگی سرراست به شیوه قدیم است. به همان سیاق رئیسی باید گفت، حق آمریکا در دفاع از نیروهایش غیرقابل مذاکره است.
بایدن میخواهد حضور آمریکا در خاورمیانه را کاهش دهد و با ایران تنشزدایی کند و رهبران کنگره نظیر مورفی میخواهند از عملیات نظامی بیپایان به نام دفاع-از-خود اجتناب کنند. رویکرد دولت تا کنون، به نحوی تناقضآمیز، به همه این امیدها آسیب زده است. آشکار است که اعتماد به حملات دورهای محدود نتوانسته شبهنظامیان مورد حمایت ایران را از حمله به پایگاههای آمریکا باز دارد و این امر حملات بیشتر را اجتنابناپذیر میکند و ایران و آمریکا را در معرض خطر برخورد مستقیم قرار میدهد. پاسخ قاطعانهتر و بیسروصداتر تنها راه پایان دادن به این دور باطل است. اگر آن طور که تیم بایدن با اشتیاق میگویند، خاورمیانه مشکلی است که راهحل ندارد و فقط میتوان مشکل آن را مدیریت کرد، پس دستکم بیایید آن را به مؤثرترین وجه مدیریت کنید تا خاورمیانه از دستورکار رئیسجمهوری خارج شود.
مایکل نایتز هموند برنشتاین در انستیتو واشنگتن و یکی از مولفان پژوهش ۲۰۲۰ انستیتو با عنوان سربلند اما سرکش: آینده بسیج مردمی در عراق است. این مقاله نخستین بار در وبسایت پولیتیکو منتشر شده است.