- Policy Analysis
- مقالهها و دیدگاهها
بیتفاوتی بایدن در عراق دست ایران را قویتر کرده است
Also published in Foreign Policy
تلاشهای هماهنگ تهران برای جبران ناکامی انتخاباتی هوادارانش در عراق به معنای آن است که به حال خود رها کردن دموکراسی نوپا در بغداد کاری خطرآفرین است.
حدود شش هفته پیش، جو بایدن رئیسجمهور آمریکا در واشنگتن پست با افتخار نوشت که خاورمیانه «باثباتتر و امنتر» از زمانی است که او وضع منطقه را از رئیسجمهور پیشین دونالد ترامپ به ارث برد. یکی از مثالهایی که بایدن آورد، عراق بود که حملات راکتی علیه نیروها و دیپلماتهای آمریکایی در آن کاهش یافته است. هر چند حرف او درست است که آمریکاییهای کمتری هدف قرار گرفتهاند، این معیار به تنهایی برای تایید ادعای او درباره ثبات کافی نیست. تقریبا بر اساس هر معیار دیگری، عراق امروز بیثباتتر از ژانویه ۲۰۲۱ است ــو منافع آمریکا در آنجا بیشتر تهدید میشود.
اوضاع به طرز چشمگیری وارونه شده است. درست ۱۰ ماه پیش، به شکلی دور از انتظار، به نظر میرسید عراق آماده تشکیل دولتی است که به تضعیف نقش مخرب شبهنظامیان مورد حمایت ایران و تقویت استقلال عراق در برابر همسایه بزرگتر خود متعهد است. حالا، متحدان سیاسی ایران در عراق دست بالاتر را دارند، و دموکراسی شکننده کشور بیش از هر زمان دیگری تهدید میشود و، برای اولین بار طی یک دهه، حتی احتمال بروز خشونت بین گروههای شیعه هم وجود دارد.
میشد از این وضع اجتناب کرد. برنده بزرگ انتخابات مجلس در اکتبر گذشته مقتدی صدر بود؛ روحانی شیعه پوپولیست که طی کارزار انتخابات خواستار عراقی بود که تحت سلطه نه واشنگتن و نه تهران باشد. ائتلاف صدر اکثر ۳۲۹ کرسی مجلس نمایندگان عراق را کسب کرد و احزاب اسلامگرای شیعه مورد حمایت ایران را، که بازوی سیاسی شبهنظامیان موسوم به حشد شعبی (بسیج عراق) هستند، شکست داد.
صدر حلاّل مشکلات نیست. در پی تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، جیش المهدی مقتدی صدر به دشمن اول حضور آمریکا در عراق بدل شد، و نزدیک بود صدر به دست نیروهای آمریکایی کشته شود. اما اخیرا، صدر خود را در قالب یک مبارز ناسیونالیست و ضدفساد و منتقد فعالیت نظامی حشد شعبی در هدفگرفتن پرسنل دیپلماتیک و نظامی آمریکا در عراق، نشان داده است.
البته ما نمیدانیم این روحانی دمدمی مزاج اگر به قدرت برسد چقدر ممکن است یک حکومت دینی به سبک ایران تشکیل دهد و خودش به عنوان رهبر خودخوانده در رأس آن قرار گیرد. در پی انتخابات اکتبر، دستکم صدر آماده تشکیل دولتی ائتلافی از اکثریت گروههای شیعه، سنی، و کردها بدون احزاب مورد حمایت ایران بود. صدر و متحدان او در مجلس شاید میتوانستند از استقلال عراق دفاع کنند و با فساد بجنگند ــاین از اهداف اصلی جنبش بزرگ اعتراضی و سراسری در سال ۲۰۱۹ بود.
چنین دولتی هرگز تشکیل نشد. متحدان ایران تشکیل دولت را به تاخیر انداختند: گروههای حشد شعبی مثل عصائب اهل الحق، کتائب سیدالشهداء، و کتائب حزبالله بنا به گزارشها تهدید به تصرف دولت کردند، و تلاش کردند مصطفی الکاظمی نخستوزیر را ترور کنند، کردها را هدف حملات راکتی و پهپادی قرار دادند، و خانه محمد الحلبوسی رئیس مجلس را بمباران کردند. بدون شک، صدر و شرکای کُرد او از فرصت طلاییشان به خوبی استفاده نکردند، ولی دستکم به کندی پیشروی میکردند.
سپس، «چارچوب هماهنگی»، ائتلاف مورد حمایت ایران متشکل از رقبای شیعی صدر، برگ برنده خود را رو کرد. مخالفان مورد حمایت ایران برای آنکه نگذارند صدر، کردها، و سنیها، که اکثریت کرسیهای مجلس را کسب کرده بودند، نخستوزیر و کابینه را انتخاب کنند، از کنترل خود بر قوه قضاییه فاسد برای به هم زدن بازی استفاده کردند. دیوان عالی فدرال حکم داد که حالا ــبرای اولین بارــ نه فقط یک اکثریت ساده بلکه اکثریت مطلق دوسوم برای تشکیل دولت نیاز است. ۷۳ نماینده صدر در مجلس که قادر به رسیدن به این حد نصاب نبودند در ماه ژوئن دسته جمعی استعفا دادند، و کرسیهای آنها به احزاب متحد ایران داده شد.
این کودتای قضایی را چه کسی طرحریزی کرد؟ آن فرد کسی نبود جز شخص نوری المالکی که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ نخستوزیر بود و معروف است به فسادهای بزرگ و فرقهگرایی خطرناکی که سهم عمدهای در ظهور داعش داشت. از قرار معلوم، در ژانویه ۲۰۲۱ چیزی نمانده بود که المالکی از سوی دولت ترامپ تحریم شود. حال، مالکی به عنوان تاجبخش یک بار دیگر پشت صحنه اعمال نفوذ کرده است.
صدر و مالکی دستکم از سال ۲۰۰۸ برای کسب ردای رهبری شیعه در عراق رقابت کردهاند؛ در آن زمان نیروهای دولت به رهبری مالکی با حمله به جیش المهدی صدر آنها را در نبرد بصره شکست دادند. به خاطر این سابقه دشمنی، صدر به حامیان خود دستور داد در واکنش به نامزدی محمد شیاع السودانی، یکی از متحدان مالکی، از سوی «چارچوب هماهنگی» در ۲۵ جولای، مجلس را اشغال کنند و مانع رای دادن به نخستوزیر شوند؛ آنها هم چنین کردند. مثل این بود که صدر از شورشیان ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در واشنگتن تقلید کرده باشد.
امروز، پیروان صدر دیگر در ساختمان مجلس نیستند ولی کماکان در بیرون آن در منطقه سبز بینالمللی درست روبهروی مجلس اردو زدهاند و مانع انتخاب سودانی شدهاند. در همین حال، صدر خواستار انحلال مجلس و برگزاری انتخابات زودرس تحت قانون انتخاباتی بازنگریشدهای است ــمطالباتی که «چارچوب هماهنگی» مورد حمایت ایران با آنها مخالفت کرده است. با تداوم بنبست، تنشها میان شیعیان عراق رو به افزایش است. صرف نظر از آنکه این بنبست چگونه حل شود، ایران احتمالا با موضع قویتری در بغداد ظاهر خواهد شد، و اراده رأیدهندگان عراقی را که در اکتبر گذشته با اکثریت قاطع رأی به تغییر دادند ناکام خواهد ساخت.
البته معلوم نیست که واشنگتن چقدر میتوانست مانع این نتیجه شود. در هر صورت، به نظر نمیرسد دولت آمریکا هیچ تلاش هماهنگی برای ممانعت از این سناریو انجام داده باشد. در حدود نه ماه فاصله بین انتخابات و خروج نمایندگان صدر از مجلس، سوابق عمومی نشان میدهد که مقامات وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا فقط دو بار به عراق سفر کردهاند، و آنتونی بلینکن وزیر خارجه در تلاش برای تاثیرگذاری بر تحولات در جریان فقط چند تماس تلفنی با تصمیمگیرندگان عراقی داشته است. آلینا رومانوفسکی، سفیر جدید و برجسته آمریکا در عراق، ممکن است بعد از ورودش به بغداد در ژوئن امسال هم مساله را دنبال کرده باشد. ولی چنان که پیداست، این کار را بدون حمایت کافی از سوی واشنگتن انجام داده است.
فقدان مشارکت سطح بالا از سوی دولت آمریکا در تلاشهای پساانتخابات عراق برای تشکیل دولت، نه غفلت بلکه تصمیمی آگاهانه بود. دسامبر گذشته، یک مقام ارشد دولت که نامش ذکر نشد، با لحنی نسبتا بیتفاوت گفت برنامه این بود که «بگذارند خود عراقیها درستش کنند».
واشنگتن معمولا در نتایج انتخابات در کشورهای خارجی اعمال نفوذ نمیکند، و ترجیح میدهد بر حمایت از نهادها تمرکز کند. متاسفانه عراق یک مورد معمولی نیست، چون دموکراسی نورس عراق زیر فشار نظامی ایران، یعنی شبهنظامیان تقریبا ۱۰۰ هزار نفری حشد شعبی، در حال تقلا برای بقا بوده است. انتخابات در عراق میتوانست در نهایت به تضعیف نفوذ سنگین ایران کمک کند، ولی عقبنشینی سیاسی آمریکا در جریان روند تشکیل دولت خلئی ایجاد کرد که تهران آن را با کمال میل پر کرد.
در این میان، اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس و دیگر مقامات ایرانی در ماههای گذشته دستکم ۱۰ بار به عراق سفر کردهاند تا شرکا و دشمنان محلی خود را تهدید، تطمیع، یا متقاعد کنند که چطور دولت بعدی را بسازند. هر چند تعداد سفرها تنها معیار منافع آمریکا نیست، این حد از تفاوت (بین سفر مقامات تهران و واشنگتن به عراق) نشان میدهد که رویکرد واشنگتن سیاست عدم مداخله بوده است. واشنگتن از نفوذ دیپلماتیک و اقتصادی خود برای محافظت از روندی که تحت حمله ایران بوده استفاده نکرده است.
همه اینها مهم است چون عراق برای آمریکا و منافعش در منطقه مهم است. نه تنها هزاران آمریکایی جان خود را برای کمک به ساخت عراق پساصدام از دست دادند یا جانباز شدند بلکه، برخلاف افغانستان، عراق واقعا یک شریک ضدتروریسم با شانس واقعی برای تبدیل شدن به یک دموکراسی تمامعیار است. این کشور در یک منطقه ژئواستراتژیک حیاتی واقع شده است، پنجمین ذخایر بزرگ نفت جهان را دارد، و در خط مقدم علیه تلاش ایران برای گسترش نفوذش در سراسر خاورمیانه است.
در حالی که به نظر میرسد واشنگتن کمکم به یک توافق هستهای با ایران نزدیک میشود، مقابله با دخالت ایران در بغداد فوریت بیشتری یافته است ــهم برای آمریکا و هم برای شرکای منطقهای آمریکا. بعد از آنکه عراقیها شجاعانه به احزاب مخالف سلطه ایران رأی دادند، رویکرد متعاقب آن از سوی دولت بایدن مبنی بر عقبنشینی از روند تشکیل دولت، به ملاها امکان داد تا در آخرین لحظات پیروزی را از آن خود کنند. به شکلی توجیهناپذیر، به نظر میرسد عراق ــکه آمریکا در دهههای اخیر دو جنگ بزرگ را در آن تجربه کردهــ دیگر جزو اولویتهای واشنگتن نیست. متاسفانه برای ایران هست.
دیوید شنکر هموند ارشد تاوب در انستیتو واشنگتن و دستیار پیشین وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک در دوران دولت ترامپ است. این مقاله ابتدا در وبسایت فارین پالیسی منتشر شده است.