آنچه را واشنگتن تنشزدایی میپندارد، تهران فرصتی برای تحکیم دستاوردهای هستهای خود میبیند و از شفافیت میپرهیزد و طوری موضعگیری میکند که هر زمان بخواهد از آستانه تسلیح اتمی عبور کند.
از دسامبر ۲۰۲۰، ایران فعالیتهای هستهای خود را به میزان قابل ملاحظهای گسترش داده و از همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی کاسته که این امر ایران را بیش از هر زمانی به توانمندی تسلیحات هستهای نزدیکتر کرده، آن هم در حالی که امکان نظارت آمریکا و شرکایش بر برنامه هستهای ایران رو به کاهش است. از وقتی تلاشهای دولت بایدن برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در پاییز ۲۰۲۲ شکست خورد، واشنگتن و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای جلوگیری از یک بحران بینالمللی و توقف پیشرفتها در برنامه هستهای ایران، در پی ابتکارات دیپلماتیک بودهاند.
متاسفانه این تلاشها که نتایج ناچیزی داشته چه بسا منجر به بی اعتبار شدن همان نتایج شده و هم دستاوردهای هستهای ایران را تحکیم کرده است و هم بین تعهدات برجامی ایران با پیمان عدم گسترش سلاحهای اتمی (ان.پی.تی) رابطه برقرار کرده است ــنتیجهای که تهران از مدتها پیش به دنبال آن بود و واشنگتن و شرکایش همواره تلاش داشتهاند مانع آن شوند. همزمان، رژیم ایران یک بار دیگر اعتمادبهنفس خود را تقویت کرده است که از پیش هم، به خاطر موفقیتهای دیپلماتیک و نظامی در منطقه و همچنین افزایش ناگهانی صادرات نفت، بالا بود. به عقب برگرداندن این روندها مستلزم تلاشی مجدانه از سوی آمریکا و اروپا برای بازداری ایران است گرچه سیاستگذاری دارد به گزینههای کمتر و ناخوشایند محدود میشود.
کاهش زمان تسلیح هستهای و شفافیت
طی دو سال گذشته، پیشرفتهای هستهای ایران بزرگتر و نگرانکنندهتر شده ــدر واقع، تمام کشورهایی که در گذشته گامهای مشابهی برداشتهاند، نهایتا سلاحهای هستهای توسعه دادند. پیشرفتهای رژیم عبارت است از:
- غنیسازی اورانیوم تا ۶۰ درصد، و مدت کوتاهی تا ۸۴ درصد، که فاصلهای ناچیز تا میزانی دارد که عموما آن را برای ساخت سلاح هستهای کافی میدانند (برای اطلاعات بیشتر درباره این اصطلاحات، به این اینفوگرافی انستیتو واشنگتن یا مطلب مرتبط با آن، واژهنامه هستهای ایران رجوع کنید)؛
- انباشت اورانیوم با عیار عالی به اندازه ساخت چندین سلاح هستهای؛
- افزایش تعداد، کارآمدی، و مکانهای نصب سانتریفیوژها؛
- کاهش یافتن «زمان تسلیح اتمی» ــمدتی که برای تولید اورانیوم تسلیحاتی به اندازه یک بمب هستهای لازم استــ به اندازه فقط دوازده روز.
گرچه تبدیل اورانیوم با خلوص بالا به سلاح اتمی به زمان بیشتری نیاز دارد، این امر نباید چندان مایه اطمینان خاطر مقامات غربی باشد. اول آنکه میدانیم ایران هماکنون از دانش کافی برای تسلیح اتمی برخوردار است. افشای آرشیو اسناد هستهای ایران که اسرائیل آن را ربود، نشان میدهد تلاش ایران برای تسلیح اتمی پیشرفت بیشتری کرده و سازمانیافتهتر از آن بوده است که در گزارش سال ۲۰۱۵ آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره «ابعاد نظامی احتمالی» این برنامه مطرح شد. علاوه بر آن، محدودیتهای جاری علیه برنامه موشکی ایران هم قرار است در ماه آینده منقضی شود.
دوم، زمان لازم برای تسلیح ممکن است کوتاهتر از انتظار باشد ــبرخی تحلیلگران معتقدند ایران شاید دو سال زمان نیاز داشته باشد اما ژنرال مارک مایلی رئیس ستاد مشترک ارتش اخیرا این زمان را در حد فقط چند ماه برآورد کرد. زمان واقعی هر قدر باشد، مقامات آمریکا و اسرائیل باید در موقعیتی تصمیم بگیرند که ارزیابیهای اطلاعاتیِ درباره پیشرفت ایران دچار محدودیت است و این امر تصمیماتشان را درباره لزوم اقدام کردن، زمان آن، و چگونگی انجامش بسیار پیچیده میکند.
سوم آنکه ممانعت از تلاش برای تسلیح اتمی مستلزم آگاهی از میزان اورانیوم عیار عالی در ایران است که این امر با توجه به گامهای متعددی که رژیم برای کاهش شفافیت فعالیتهای هستهایاش برداشته دشوار خواهد بود. برای نمونه، آژانس بینالمللی انرژی اتمی اکنون سالهاست که اطلاع اندکی از تولید و نصب سانتریفیوژ ایران دارد، و شاید هزاران سانتریفیوژ از قلم افتاده باشد. افزون بر این، تولید اورانیوم ۸۴ درصدی از سوی ایران ممکن است آن قدر دیر از سوی آمریکا یا دیگران کشف شده باشد که اگر هم میخواستند، نمیتوانستند اقدامی کنند و معلوم نیست موارد آتی سریعتر شناسایی خواهد شد یا نه. تهران همچنین در تلاشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای تحقیق در زمینه سه سایت هستهای اعلامنشده که در آرشیو اسناد ربوده شده ایران نام آنها وجود دارد ــتورقوزآباد، ورامین، و مریوانــ کماکان سنگاندازی میکند.
این تحولات همگی این نگرانی را برجسته میسازد که ایران میتواند با استفاده از سانتریفیوژهای منتقلشده از تاسیسات موجود، به آزمونهای آستانه تسلیح اتمی در سایتی اعلامنشده دست بزند. ناظران بینالمللی همین حالا هم نگران ساخت یک تاسیسات جدید در بیرون نطنز هستند چون در مقایسه با دیگر تاسیسات در عمق بیشتری ساخته شده و، بنابرین، محافظت بهتری در برابر حملات خواهد داشت. تاکنون ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره هدف این تاسیسات تازه چیزی نگفته است. رژیم اگر تحت فشار قرار گیرد، احتمالا ادعا خواهد کرد که بعد از تعلیق (از نگاه آژانس، غیرقانونیِ) اجرای «ماده اصلاحشده ۳.۱» از سوی ایران نیازی به اطلاع دادن در این باره نیست ــاین ماده ایران را موظف میکند تا ساخت هرگونه تاسیسات هستهای جدید را به محض برنامهریزی یا صدور مجوز برای آن به آژانس خبر دهد، به جای اینکه تا زمان ورود مواد هستهای به آن تاسیسات صبر کند. تهران همچنین از اجرای پروتکل الحاقی سر باز میزند؛ بر اساس این پروتکل، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتوانند تقاضا کنند که به تاسیسات هستهای اعلامنشده یا مظنون دسترسی داشته باشند.
مدیریت بحران آمریکا و آژانس: آثار ناخواسته؟
ماه مارس امسال رافائل گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برای جلوگیری از بحران و بهبود تلاشهای نظارتی آژانس، به ایران سفر کرد. با این حال، تهران مطمئنا این سفر را فرصتی برای تاخیر یا بازداری محکومیت رسمی فعالیتهایش از سوی شورای حکام آژانس میدید.
در این سفر، گروسی و سازمان انرژی اتمی ایران بیانیهای مشترک منتشر کردند که در آن تهران برای کمک به حلوفصل تحقیقات آژانس درباره سایتهای تورقوزآباد، ورامین، و مریوان توافق کرد ــبه علاوه گامهای دیگر با هدف بهبود فعالیتهای نظارت و راستیآزمایی آژانس (که این مورد اخیر قرار است در گفتگوهای فنی بعدی مشخص شود). در ماه می، آژانس از پیشرفت مختصری در اجرای بیانیه مشترک یادشده خبر داد: ایران اجازه نصب «تجهیزات نظارت غنیسازی» را در فردو و نطنز و نصب مجدد دوربینها را در کارگاههای سانتریفیوژ اصفهان داد. با این حال، تجهیزات فردو و نظنز هنوز عملیاتی نبودند، و ایران موافقت نکرد که آژانس به تصاویر دوربین اصفهان دسترسی پیدا کند. از ماه می پیشرفت دیگری در این مسائل صورت نگرفته است.
در این میان، دولت بایدن از قرار وارد گفتگوهایی با ایران شد ــهم مستقیم با سفیر ایران در سازمان ملل و هم غیرمستقیم از طریق شرکایی چون قطر و عمان. این گفتگوها ظاهرا بر رسیدن به توافقات محدودی بعد از شکست تلاش مبسوط سال ۲۲-۲۰۲۱ برای احیای برجام تمرکز داشت. در ماههای بعد از آن شکست، ایران هشدار داد که به تاخیر افتادن مطالبات دیپلماتیک خود را در این زمینه با تنشهای بیشتری پاسخ خواهد داد.
خبرها حاکی است که گفتگوهای تازه دو تفاهم جدید ایجاد کرده است. اول آنکه ایران قبول کرد پنج شهروند آمریکایی را که غیرقانونی بازداشت شده بودند، در ازای چندین امتیاز آزاد کند: آزادی پنج تبعه ایران که با اتهامات متعدد فدرال در آمریکا روبهرو یا محکوم شده بودند، آزادسازی ۶ میلیارد دارایی ایران که در کره جنوبی مسدود شده بود، و آزادسازی ۱۱ میلیارد دلار دارایی مسدودشده ایران در عراق (گرچه معلوم نیست آیا بحث وجوه مالی عراق صریحا بخشی از این معامله بوده باشد).
دوم آنکه دو طرف گویا به توافقی نانوشته برای تبادل گامهای تنشزدایی رسیدند. جزئیات آن تایید نشده، اما این گامها ظاهرا عبارت است از اینکه: ایران از خلوص مقداری از اورانیوم خود با عیار ۶۰ درصد بکاهد، سرعت انباشت اورانیوم با عیار عالی را کاهش دهد، و از نصب سانتریفیوژهای پیشرفته جدید در فردو خودداری کند؛ در عوض، آمریکا از اعمال تحریمها بر فروش نفت ایران اجتناب میکند. ماه گذشته، میزان فروش با دوران پیشا-تحریم ایران برابر شد و به تقریبا ۲.۲ میلیون بشکه در روز رسید، که این امر تا حد زیادی نتیجه افزایش ناگهانی خریدهای چین از طریق کشورهای ثالث بود.
اگر این خبرها درست باشد، گامهای تنشزدایی اثر ناچیزی در تهدید هستهای ایران دارد. زمان رسیدن به آستانه تسلیح اتمی رژیم هماکنون نیز به شکلی خطرناک کوتاه است و کاهش انباشت اورانیوم ۶۰ درصدی یا کاهش مختصر در ذخایر موجود ایران، این زمان را به طور چشمگیر طولانیتر نخواهد کرد. افزون بر این، اگر تهران بخواهد از آستانه تسلیح عبور کند و سلاحهای اتمی بسازد، احتمالا این کار را در یک سایت اعلامنشده خواهد کرد (مثلا در تاسیسات زیرزمینی جدید که در نطنز در حال ساخت است)، نه در یک سایت اعلامشده. در آن صورت، تعهد ادعاشده ایران برای عدم نصب سانتریفیوژهای بیشتر در تاسیسات اعلامشده اصلا بیمعنا خواهد بود چون ماشینهای اضافی ممکن است به تاسیسات اعلامنشده منتقل شود.
این تصور نیز که واشنگتن در حال اجرای دیپلماسی پنهان است تلاشهای احتمالی دیگر را برای پاسخگو کردن ایران بابت عدم پایبندیاش به برجام و ان.پی.تی تضعیف خواهد کرد. مثلا اگر سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه، و آلمان) بخواهند بقیه اعضای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای پافشاری بر همکاری بیشتر از سوی ایران متحد کنند، فقدان شفافیت در تلاشهای موازی واشنگتن احتمالا آنها را به انجام چنان کاری بیرغبت خواهد کرد (یا دستکم بهانهای برای اقدام نکردن به آنها خواهد داد).
در واقع، تلاشهای مدیریت بحران آمریکا و آژانس ممکن است ناخواسته به استراتژی قدیمی «فریب و پیشروی» تهران کمک کند که بر اساس آن رژیم بهموقع به معاملات محدود تن میدهد تا از فشار شورای حکام آژانس یا دیگر نهادها جلوگیری کند. اثر مضاعف این معاملات این است که اهداف دیپلماتیک مدام تغییر میکند و پیشرفتهایی که ایران خلاف تعهدات قبلیاش کسب کرده تثبیت خواهد شد. سپس ایران حتی آن تعهدات تقلیلیافته را نیز نادیده میگیرد و به سمت رسیدن به اهدافی بهمراتب دورتر حرکت میکند.
این استراتژی از رژیمی در ایران خبر میدهد که نه تنها عمیقا در فریب دادن دیپلماسی هستهای غرب تجربه کسب کرده، که همچنین بر موجی از اعتماد در داخل و خارج سوار شده است. اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۳.۸ درصد رشد کرد و با توجه به افزایش ناگهانی یادشده در خرید نفت از سوی چین و دیگر عوامل، پیشبینی نمیشود این نرخ در سال ۲۰۲۳ کاهش یابد. در خلیج فارس، تهران اخیرا توافقات عادیسازی روابط را با امارات و عربستان شکل داده است (مورد دوم با میانجیگری چین) و رئیسجمهور ابراهیم رئیسی راهی یک سفر منطقهای موفقیتآمیز شد. در سوریه، بشار اسد متحد ایران به آغوش اعراب بازگشته است، در حالی که نیروهای ایرانی و روسی بر اساس گزارشها برای افزایش فشار بر نیروهای آمریکایی اعزامشده به آنجا توطئه میکنند. تهران همچنین به یک تامینکننده نظامی کلیدی برای مسکو در بحبوحه جنگ اوکراین بدل شده و مناسبات قدرت را در رابطه دو کشور برای اولین بار در تاریخ مدرن تغییر داده است. در لبنان، حزبالله نیروی نیابتی ایران فعالیتهای ضداسرائیلی خود را تا آستانه یک جنگ احتمالی دیگر شدت بخشیده است. و در جبهه هستهای، تهدید ایران به غنیسازی اورانیوم تا ۹۰ درصد (سطحی از غنیسازی که عموما آن را برای تولید سلاح اتمی میدانند) آمریکا و سه کشور اروپایی را آشکارا از اجرای مکانیسم «ماشه» بازداشته است.
گامهای بعدی
دولت بایدن گفته گامهای تنشزدایی ایران میتواند راه را برای گفتگوهای هستهای جامعتر هموار کند. با این حال، تهران تاکنون بیعلاقگی خود را به احیای برجام ثابت کرده و احتمالا اصرار خواهد کرد که هرگونه گفتگوی تازه پیشرفتهای هستهای ایران را مبنا قرار دهد و محدودههای تعیینشده در برجام را نادیده بگیرد. این نتیجهگیری تا حدی ناشی از این برداشت تهران است که دولت بایدن اساسا این پیشرفتها را، گرچه با اکراه، پذیرفته است. در آن صورت، مذاکرهکنندگان ایرانی بر بحث شفافسازی اقدامات تجاری و پایبندی به تضمینها برای کاهش تحریمها و دیگر امتیازات تمرکز خواهند کرد ــرویکردی که آمریکا و سه کشور اروپایی از مدتها پیش در برابر آن مقاومت کردهاند.
اگر دولت آمریکا امید دارد این خط سیر را تغییر دهد، باید معادله بازدارندگی فعلی را به عقب برگرداند. واشنگتن و شرکایش نگران اند که هرگونه حرکت قاطعانه، ایران را وادار به تشدید فعالیتهای هستهایاش بکند، اما این استدلال دو اشکال بزرگ دارد. اول آنکه موقعیت جاری همین حالا نیز بهشکلی خطرناک متزلزل است ــبا توجه به کوتاه شدن زمان ایران برای رسیدن به آستانه تسلیح اتمی، امر سادهای مثل یک گزارش اطلاعاتی اشتباه یا مناقشه دیپلماتیک (مثلا بر سر تاریخ انقضای تحریمها در ماه آینده برای محدودیتهای برجامی متعدد) میتواند دقیقا همان نوع بحرانی را آغاز کند که تلاش دارند از آن اجتناب کنند. دوم آنکه تاکید بر تنشزدایی ممکن است تهران را جسورتر کند و به این باور برساند که میتواند بدون پیامد به سمت تولید سلاح اتمی حرکت کند، و فراموش کند که تفاوتی مهلک بین بودن در آستانه تسلیح و عبور واقعی از آن وجود دارد ــیعنی، ریسک نبردی ویرانگر با دشمنانی بسیار قدرتمندتر. آمریکا و ایران هردو ممکن است نگران افزایش تنش باشند، اما ایران باید خیلی بیشتر نگران باشد.
تلاشهای اخیر واشنگتن برای تقویت مواضع نظامی در خلیج فارس و فرستادن تفنگداران دریایی برای استقرار احتمالی در شناورهای تجاری گام آغازین خوبی در جهت افزایش فشار نظامی بر ایران است. در قلمروهای اقتصادی و دیپلماتیک نیز باید اقدامات نیرومند مشابهی انجام شود.
سودمندترین گام اقتصادی اقدامات شدید علیه فروش نفت ایران و شبکههای بانکی است که آن را تسهیل میکنند. این کار چشمانداز تهران را برای حفظ نرخ رشد جاری با تردید همراه میکند.
در جبهه دیپلماتیک، آمریکا باید از سه کشور اروپایی بخواهد تا از مهلت قریبالوقوع انقضای تحریمها بهرهبرداری کنند. آنها مثلا میتوانند رفع برخی تحریمها را در ماه اکتبر همانگونه که در برجام تصریح شده به تاخیر بیندازند، بعد به تهران هشدار دهند که این مقدمه اقدامات بیشتر است (مثلا، درخواست یک ارزیابی جامع از آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای ایران در زمینه تسلیح؛ تجدید گزارش سال ۲۰۱۵ آژانس درباره ابعاد نظامی احتمالی بر اساس شواهد به دست آمده از آرشیو هستهای ایران در اسرائیل). آنها حتی میتوانند تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه کنند ــگزینهای که از مدتها پیش از آن اجتناب کردهاند، اما همچنان که به انقضای مکانیسم ماشه در سال ۲۰۲۵ نزدیکتر میشویم، احتمالا جدیتر به آن فکر خواهند کرد.
درک این امر مهم است که اهداف آمریکا و ایران برای دور جاری دیپلماسی با هم فرق دارد: واشنگتن واقعا دنبال تنشزدایی است، اما ایران اساسا میخواهد از بحران جلوگیری کند و همزمان حرف و هدف خود را مداوما تغییر دهد، دستاوردهای هستهایاش را تثبیت کند، زیرساخت هستهای خود را در برابر حملات مستحکم سازد، و شرایط ضروری را برای تولید سلاح اتمی در هر زمانی که بخواهد فراهم آورد. در حال حاضر موانع اندکی بر سر راه تهران برای ادامه پیشرفت هستهای و سردرگمسازی وجود دارد؛ و اگر این وضع تغییر نکند، واشنگتن نباید انتظار داشته باشد که مسیر ایران تغییر کند.
مایکل سینگ هموند پژوهشی ارشد لین-سویگ و مدیرعامل انستیتو واشنگتن است.