- Policy Analysis
- دیدبان سیاستگذاری 3745
فضای جنگی بین اسرائیل و حزبالله؛ آخرین فرصت نیروهای حافظ صلح؟
تهدیدات متقابل بین مقامات اسرائیل و حزبالله یادآور فضای جنگی سال ۲۰۰۶ است و این صرفا یک مورد از مجموعه تحولاتی است که از افزایش ریسک خطای محاسباتی و خطر درگیری گسترده در منطقه حکایت دارد.
اواخر ماه می شاهد تهدیدات متقابل بین مقامات بلندپایه اسرائیلی و لبنانی از جمله هشدار دوجانبه درباره جنگ بود. آیا درگیری نزدیک است، و اگر چنین باشد، چشمانداز یک جنگ منطقهای چگونه خواهد بود؟
چه گفته شد؟
در ۲۲ می، ژنرال اهارون حلیفا، رییس اطلاعات دفاعی اسرائیل، به حاضران در کنفرانس سالانه هرتسزلیا گفت که حسن نصرالله رهبر حزبالله یک بار دیگر در پی «گسترش بُردارها» با اسرائیل است. او توضیح داد که: «نصرالله چیزی نمانده تا اشتباهی کند که منطقه را به سمت جنگی بزرگ بکشاند… علاوه بر آن، افزایش روزافزون اطمینان بشار اسد [رهبر سوریه] است برای اجازه دادن به شلیک یک پهپاد ایرانی به اسرائیل. این امر پتانسیل زیادی برای افزایش تنش در منطقه ایجاد میکند، و ما باید آماده باشیم… شک نکنید، ما آماده استفاده از نیروی نظامی هستیم، و استفاده از نیروی نظامی علیه ما از داخل سوریه و لبنان ممکن است به برخورد [نظامی] در سطحی بسیار گسترده بین اسرائیل، حزبالله، و لبنان منجر شود.»
روز بعد، ژنرال هرتزی هالِوی، رییس ستاد ارتش اسرائیل، در همان کنفرانس گفت که افزایش تجهیزات نظامی حزبالله مشکل بزرگی است، و اسرائیل باید «به زمانبندی درست برای ابتکار عمل برتر فکر کند». سپس افزود: «گرچه حزبالله از جنگی همهجانبه با اسرائیل بسیار پرهیز دارد، اما گمان میکند میداند ما چطور فکر میکنیم، و این به حزبالله جسارت بخشیده که در جاهایی که مطمئن است منجر به جنگ نمیشود، ما را به چالش بکشد. اما من این رویکرد آنان را فرصت خوبی برای ایجاد غافلگیری میبینم وقتی نیاز باشد… آمادگی ارتش اسرائیل برای جنگیدن در شمال خوب است و در حال افزایش. گرچه چنین عملیاتی برای غیرنظامیان در جبهه اسرائیل دشوار است، اما هفت برابر برای لبنان دشوارتر است، و بهمراتب برای حزبالله سنگینتر خواهد بود». به گفته او: «احتمال تحولات منفی در برنامه هستهای ایران در افق دیده میشود، که ممکن است منجر به اقدام [نظامی] شود.»
همان شب، سخنگوی ارتش اسرائیل به خبرنگاران گفت که اظهارات هالوی به معنای جنگی قریبالوقوع در لبنان یا حملهای به ایران نیست. با این همه از قرار، کابینه امنیتی اسرائیل شرحی درباره وضعیت حزبالله و همینطور تمرین نظامی ستاد کل ارتش در ۲۹ می تا ۸ ژوئن دریافت کرده که برای شبیهسازی جنگ با ایران و در شمال اسرائیل انجام میشود.
در این میان، نصرالله در ۲۵ می در «روز مقاومت و آزادسازی» که گرامیداشت خروج ارتش اسرائیل از لبنان در سال ۲۰۰۰ است، سخنرانی کرد. او نیز در پاسخ به «تهدیدات دشمنان» به اسرائیل هشدار داد تا مراقب خطای محاسباتی باشد که ممکن است منجر به جنگی بزرگ شود. او همچنین به اختلافات داخلی اسرائیل و شکست آن در بازدارندگی حریفانش طی عملیات اخیر در مقابل جهاد اسلامی فلسطین در غزه اشاره کرد (پایینتر را ببینید).
انگیزه هشدارها چه بود؟
ظاهرا هشدارهای کلی ارتش اسرائیل بر اساس هیچ گونه اعلام خطری درباره حملهای قریبالوقوع نیست، بلکه به خاطر مهار تمایل مداوم و مشهود حزبالله برای ریسک کردن است. این گروه در پی به چالش کشیدن اسرائیل درست تا آستانه جنگ ــاما بدون عبور از آن آستانهــ است، و این روند هفته گذشته آغاز نشده است. چهار رویداد اخیر در این روند تنشآفرین حائز توجه است:
• در ۱۳ مارس، یک تروریست اعزامی از سوی حزبالله بعد از رخنه به مرز لبنان و هفتاد کیلومتر نفوذ در عمق خاک اسرائیل در نزدیکی مجیدو بمبی را منفجر کرد. یک شهروند اسرائیلی بهشدت مجروح شد، و عامل حمله در راه برگشت به لبنان کشته شد.
• در ۳۱ مارس، یک حمله آشکار اسرائیل به دمشق منجر به کشته شدن پنج افسر سپاه پاسداران، حامی نظامی اصلی حزبالله، شد.
• در ۶ آوریل، عوامل حماس در لبنان سیوچهار راکت به اسرائیل شلیک کردند؛ به علاوه شلیکهای دیگر از غزه و سوریه. در پاسخ، بنیامین نتانیاهو از حملات اسرائیل علیه اهداف حزبالله و مکانهای دیگر در لبنان، سوریه، و غزه خبر داد. اما نصرالله این اظهارات را رد کرد، و مدعی شد که اسرائیل فقط به «مزارع موز» حمله کرده است. جالب توجه این که یک گزارشگر اسرائیلی تاکید داشت عملیاتی ویژه علیه یکی از اهداف حزبالله که برای نصرالله مشخص است انجام شده، ولی اطلاعات بیشتری از آن منتشر نشد. هرچند ارتش اسرائیل مراقب بود تا حمله راکتی را صرفا به حماس نسبت دهد، بسیاری از ناظران این سوال را مطرح کردند که چطور این گروه فلسطینی میتوانسته بدون رضایت حزبالله عملیاتی با دهها پرتابگر راکت در مکانهای متعدد در جنوب لبنان اجرا کند.
• در ۴ می، جهاد اسلامی فلسطین ۱۰۴ راکت از غزه به اسرائیل شلیک کرد، که ارتش اسرائیل را وادار به اجرای «عملیات تیر و سپر» (۱۵-۹ می) علیه این گروه کرد. قابل تامل است که حماس وارد درگیری نشد و هدف هم گرفته نشد، به رغم آنکه حملات راکتی از قلمرو این گروه صورت گرفته بود.
آنچه حزبالله ممکن است از اینگونه اظهارات استنباط کرده باشد آن است که اسرائیل به طور کلی ترجیح میدهد هنگام پاسخ به حملات، دشمنان را در مناطقی با خطر کمتر و احتمال کمتری از پیامد ناخواسته هدف بگیرد. بنابرین، نصرالله میتواند اینطور نتیجهگیری کند که ارتش اسرائیل آنچنان از حمله به خاک لبنان و اهداف حزبالله پرهیز دارد که این گروه میتواند بدون خطر اقدامات شدید تلافیجویانه به اسرائیل حمله کند.
نشانههای این اطمینان کاذب در ۲۱ می مشهود بود؛ یعنی وقتی که حزبالله جمعیت بزرگی از ناظران و خبرنگاران را به نمایشی نظامی در سایت تعلیماتی خود در عرمتا، درست در نوزده کیلومتری مرز، مهمان کرد. در این رویداد، انواع راکت، توپخانه، پهپاد، خودروهای شاسیبلند، و موتورسیکلت نمایش داده شد. دویست نیروی نظامی در این رویداد حضور داشتند، از جمله اعضای یگان ویژه رضوان. نگرانکنندهتر این است که نیروهای حزبالله در این گردهمایی عملیاتهایی از جمله رخنه به مرز اسرائیل، حمله به مواضع ارتش اسرائیل در خاک این کشور، و ربایش یک سرباز ارتش اسرائیل را شبیهسازی کردند ــدقیقا همان نوع عملیاتی که ناخواسته منجر به جنگ ۲۰۰۶ لبنان شد آن هم در زمانی که هیچ کدام از طرفین فعالانه در پی درگیری گسترده نبودند. در این رویداد هاشم صفیالدین مقام ارشد حزبالله هم حاضر بود که اسرائیل را به «بارانی از موشکهای دقیقزن» تهدید کرد.
در پاسخ به این نمایش نظامی، نجیب میقاتی نخستوزیر و سیویک نماینده پارلمان لبنان نقض حاکمیت بیروت را محکوم کردند. با وجود این، نصرالله در سخنرانی ۲۵ می از این رویداد تجلیل کرد و مدعی شد که موجب وحشت در اسرائیل شده است.
به همین ترتیب، گزارشهای سازمان ملل شاخصهای متعددی را ثبت کرده که تنشافزایی و اطمینان کاذب حزبالله را طی سال گذشته نشان میدهد؛ از تهدیدات پهپادی علیه سکوهای گاز برونکرانهای اسرائیل تا نصب برجهای دیدبانی نظامی در امتداد مرز (که در پوشش پاسگاههای محیطزیستی مورد استفاده از سوی گروه صوری «سبز بدون مرز» پنهان شدهاند). برخی از نگرانکنندهترین روندها از این قرار است:
میدانهای تیر و تمرینهای تاکتیکی. مطابق گزارشهای سازمان ملل در ماههای جولای و نوامبر ۲۰۲۲ و مارس ۲۰۲۳، گشتهای هلیکوپتر نیروهای حافظ صلح سازمان ملل مستقر در لبنان (موسوم به یونیفیل UNIFIL) میدانهای تیر مورد استفاده را در دستکم پنج مکان در سراسر جنوب لبنان مشاهده کردند که برخی از آنها به تاسیسات دائمی تبدیل شده است. اجرای تمرینهای تاکتیکی و تیراندازی با سلاح جنگی در میدانهای ثابت و در روز روشن، بیانی واضح از جسارت روزافزون حزبالله است. افزون بر این، در اکتبر اعضای حزبالله در نزدیکی میدان تیر «دیر عامص» به سمت یک هلیکوپتر یونیفیل گلولههای منور شلیک کردند؛ دو ماه بعد، اعضای مسلح گروه تفنگهای خود را به سمت هلیکوپتر دیگری در نزدیکی میدان تیر «زبقین» نشانه گرفتند. ارتش لبنان از مارس ۲۰۲۲ با بازدیدهای مشترک با یونیفیل از اینگونه میدانهای تیر موافقت کرده بود، ولی این اتفاق نیفتاد.
حملات علیه یونیفیل. در سال ۲۰۲۲، میانگین تعداد گزارشهای سازمان ملل از حملات علیه پرسنل یونیفیل و مزاحمتها و محدودیت حرکت برای آنها به بالاترین میزان خود یعنی تقریبا پنج مورد در ماه رسید، که خیلی بیشتر از سالهای قبل است. قتل شان رونی، سرباز ایرلندی یونیفیل، در ۱۴ دسامبر نقطه اوج این روند بود. چه مقامات ارشد حزبالله مستقیما دستور این قتل را صادر کرده باشند یا نه، عوامل میدانی مطمئنا در راستای نیت و روحیه رهبرانشان عمل کردهاند. یک قاضی دادگاه نظامی از قرار پنج عضو حزبالله را به این قتل متهم کرد، ولی تنها یکی از آنها در بازداشت است.
نقض حریم هوایی از سوی اسرائیل. در سال ۲۰۱۹، نصرالله قول داد تا مانع نقض حریم هوایی لبنان از سوی ارتش اسرائیل شود؛ از آن زمان، حزبالله با بهبود دفاع هوایی خود آشکارا توانسته در جهت این هدف پیشروی کند. بعد از گزارش سازمان ملل مبنی بر اینکه مجموع ساعات نقض حریم هوایی از سوی اسرائیل در تابستان ۲۰۲۰ و تابستان ۲۰۲۱ نزدیک به ۹۵ درصد کاهش را نشان میدهد، سال بعد شاهد ۳۵ درصد کاهش دیگر در شمار پروازها بودیم (برای دیدن گرافیکهای این کاهش، دیدبان سیاستگذاری ۳۶۲۶ را ببینید). هرچند این امر شاید از موفقیت اسرائیل در توسعه توانمندیهای جایگزین در امور شناسایی حکایت داشته باشد، دستکم بخشی از این افول احتمالا ناشی از تهدید فزاینده موشکهای زمین به هوای حزبالله و، همزمان، افزایش اطمینان و اشتهای این گروه برای خطر کردن است.
توصیهها
در پایان جنگ ۲۰۰۶، قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل به درستی دو دلیل اصلی تنشآفرین را شناسایی کرد که منجر به آن درگیری شد: باقی ماندن سلاحهای حزبالله خارج از کنترل دولت لبنان، و حضور نظامی حزبالله در جنوب لبنان و در امتداد مرز با اسرائیل. این قطعنامه از دولت لبنان خواست، با همکاری یونیفیل، ناحیهای «بین خط آبی و رودخانه لیطانی… عاری از هر گونه پرسنل مسلح، تجهیزات و تسلیحات» ایجاد کند «غیر از آنهایی که متعلق به دولت لبنان و یونیفیل باشد». اما آنها در این ماموریت حیاتی شکست خوردند و امروز نیز شرایط مشابه، و حتی بدتر حکمفرماست. نزدیکی نیروهای یگان ویژه رضوان به خط آبی تهدیدی فوری برای شهرکهای شمال اسرائیل است و پتانسیل ناشی از این حضور برای انجام حمله سریع، فضای تنشزدایی را محدود کرده است. همانگونه که پیشتر اشاره شد، این گروه مانورهای آدمربایی برونمرزی، از همان نوع که منجر به جنگ ۲۰۰۶ شد، انجام میدهد.
این بیثباتی را فعالیتهای حزبالله در سوریه، حملات حماس از خاک لبنان، و شلیک راکت از قلمرو فلسطین تشدید کرده که همهٔ اینها از احساس قدرت روزافزون حامی ایرانیشان مایه میگیرد. مسلما گفتگو از «وحدت جبههها» علیه اسرائیل کماکان در حد پروپاگاندا و تلاش لجستیک برای اعضای «محور مقاومت» ایران باقی مانده است ــتاکنون آنها عملیاتهای همزمان از چندین جبهه انجام نداده اند چه رسد به اینکه فرماندهی واحدی ایجاد کنند. با وجود این، احتمال افزایش تنش در لبنان در سال جاری بیشتر است که ناشی از ترکیبی از عوامل ذکر شده در بالا است. اطمینان کاذب نصرالله در تواناییاش برای پیشبینی نحوه واکنش اسرائیل، ماجراجویی او را در سال ۲۰۰۶ تقویت کرد و او بعد از جنگ با اذعان به خطای محاسباتی خود ابراز تاسف کرد. با این همه، اظهارات او امروز به نحوی مشابه متکبرانه است و ژنرالهای ارتش اسرائیل هشدار میدهند که چنین طرز فکری ممکن است منجر به چرخه دیگری از خطای محاسباتی و تنشی به مراتب ویرانگرتر از سال ۲۰۰۶ شود.
افزون بر این، بر اساس یک گزارش خبری در ۱ ژوئن در لبنان، به دلیل برپایی یک خیمه در ناحیه مزارع شبعا در مرز اسرائیل و سوریه، احتمالا در سمت اسرائیلی خط آبی، تنشها در حال افزایش است. شبکه تلویزیون المنار حزبالله هم گزارش داد که اعلامیههایی در آن ناحیه توزیع شده که به نیروهای اسرائیل هشدار میدهد که این ناحیه متعلق به لبنان است. سابق بر این، حزبالله از همین ناحیه برای اجرای حملات به اسرائیل به بهانه حاکمیت لبنان استفاده کرده است و این تحولات نیز شاید نشانهای از آغاز یک حرکت جدید از سوی این گروه باشد.
تابستان امسال، جامعه بینالمللی فرصتی دیگر ــشاید آخرین فرصت راــ خواهد داشت تا طی رأیگیری سالانه برای تمدید ماموریت یونیفیل ریسک جنگ را کاهش دهد. این کار مستلزم شکستن یک چرخه «کپی-چسبان» معیوب است که در آن ماموریت و ترکیب یونیفیل شاهد کمترین تغییرات است، نیروهای صلحبان با حملات بیشتر از سوی حزبالله مواجه میشوند، و حضور نظامی یونیفیل در مناطق جنوبی کاهش مییابد که این وضعیت تنشها در امتداد مرز با اسرائیل را تشدید میکند.
اول و مهمتر از همه، ظهور اراده سیاسی برای شکستن این چرخه مستلزم آن است که مقامات احتمال روزافزون جنگ را بپذیرند. اعضای شورای امنیت سازمان ملل به جای تمرکز کامل بر بحران اقتصادی لبنان باید تلاشهای بیشتری برای ممانعت از یک درگیری بزرگ با حزبالله طراحی کنند؛ چون چنین جنگی یک سناریوی انسانی فاجعهآمیز خواهد بود که بحران اقتصادی جاری در مقایسه با آن چیزی نیست. این تلاشها را میتوان با برجسته کردن موارد نقض قطعنامه ۱۷۰۱ از سوی حزبالله و اظهارات جنگطلبانه آن شروع کرد. پیشنهادها برای بهبود گزارشگری یونیفیل و ساختار نیروها و ماموریت آن (مثلا تغییر دوره تمدید به شش ماه به جای دوازده ماه)، که در سالهای اخیر نادیده گرفته شده، باید به طور جدی در نظر گرفته شود. کشورهایی که به نیروهای یونیفیل سرباز میدهند هم باید تلاش کنند که ریسک پرسنل خود را در هنگام افزایش تنش مجددا ارزیابی کنند، چون صلحبانان در قلب منطقه یک نبرد بالقوه مشتعل مستقر هستند. احتمال بروز جنگ شاید در بالاترین میزان خود در مقایسه با سال ۲۰۰۶ باشد، بنابرین حالا زمان حفظ روند معمول سازمان ملل نیست.
عساف اوریون، سرتیپ بازنشسته اسرائیلی، هموند برنامه بینالمللی روون در انستیتو واشنگتن، و مدیر سابق دایره برنامهریزی استراتژیک در ارتش اسرائیل بوده است.