- Policy Analysis
- مقالهها و دیدگاهها
خاشقجیهای دیگر: دگراندیشان خاورمیانه در خطر
Also published in Newsweek
با حمله رو به افزایش شبهنظامیان به کنشگران، مسئولان غربی باید از مهاجمان نام ببرند، آنان را پاسخگو کنند، و قبل از آن که جنبشهای داخلی و مردمی برای همیشه از بین بروند، از آنها حمایت کنند.
مهاجمان مسلح در سوم فوریه ۲۰۲۱، لقمان سلیم، منتقد سرسخت حزبالله لبنان را ترور کردند. با آن که دولت آمریکا ترجیح داد قبل از ذکر نام عوامل ترور، منتظر اسناد و مدارک قطعی بماند (که ممکن است هرگز به دست نیاید)، اما تقریبا شکی نیست که حزبالله عامل جنایت بوده است. گروه حزبالله از دهه ۱۹۸۰ به این سو، بدون آن که مجازات شود، چندین سیاستمدار ارشد و حتی یک نخستوزیر سابق را به قتل رسانده است.
قتل سلیم یک رویداد منفرد یا حتی بخشی از یک الگو نیست. دگراندیشان در خاورمیانه در مقیاسی صنعتی کشته میشوند. به گفته موسسات مدافع حقوق بشر لبنانی، شمار حملات عوامل حکومتی به دگراندیشان، از ۲۰ مورد در سال ۲۰۱۹، به ۶۰ مورد در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است.
قتل دگراندیشان و رهبران سیاسیِ نسل آینده به دست حکومتها و شبهنظامیان، دیگر یک مسئله خاص مربوط به حقوق بشر نیست و به لبنان هم محدود نمیشود. این قتلها به شکلی فزاینده طوری سازماندهی میشود که نسلی در حال ظهور از اصلاحطلبان سیاسی در کشورهای گوناگون کشته شوند، ایمان به روندهای انتخاباتی از بین برود، و امیدها برای تغییر سیاسی و ثبات در خاورمیانه خفه شود.
به عنوان مثال، پیش از قتل سلیم، هشام الهاشمی (در عراق) در ۶ ژوئن (سال پیش) با شلیک گلوله به قتل رسید. او همانقدر که سلیم منتقد حزبالله بود، منتقد صریح کتائب حزبالله -نسخه عراقی این گروه بزرگ شبهنظامی- به شمار میرفت. مرگ هاشمی یکی از ۳۰ فقره قتل فعالان عمده و چهرههای مطرح جامعه مدنی به دست شبهنظامیان از اکتبر ۲۰۱۹ به این سو است.
جمال خاشقجی، نویسنده و دگراندیش عربستانی، نیز در دوم اکتبر ۲۰۱۸ در استانبول، با جوخه مرگ حکومت سعودی به سرنوشت مشابه دچار شد. قتل خاشقجی باید زنگ خطری میبود برای تمام دولتهایی که برای دموکراسی، در پاسخگو ساختن علنی قاتلان و حمایت معنیدار از دگراندیشانی که کماکان در صف آتش هستند، ارزش قائل اند. متاسفانه، واکنش نیمبند دولت قبلی ایالات متحده به قتل خاشقجی حاکمان مستبد و تندروهای خاورمیانه را تهییج کرد. اگر نتوان فعالان را با رشوه، سرکوب، تبعید و یا ارعاب وادار به سکوت کرد، کشته میشوند. به ازای هر خاشقجی پرآوازه، دهها قربانی کمتر شناختهشده وجود دارد؛ به ازای هر دگراندیش کشتهشده، بیشمار افرادی هستند که از ترس جان، از آرمان خود دست شستهاند.
پرزیدنت جو بایدن نشان داده که رویکردی متفاوت از سلف خود اتخاذ خواهد کرد: حقوق بشر و حمایت متقابل میان دموکراسیها از ارکان سیاست خارجی او خواهد بود. بایدن در مبارزات انتخاباتیاش از دونالد ترامپ به دلیل «پذیرش نظر خودکامگان، و در عین حال کوچکانگاری دموکراتها» انتقاد کرد. او در نطق مراسم تحلیف ریاست جمهوری بر اهمیت احیای قدرت نرم آمریکا تاکید کرد و وعده داد: «ما صرفا نه به دلیل قدرت مثالزدنیمان، بلکه به دلیل قدرتمان در این که مثال و نمونه باشیم، نقش رهبری خواهیم داشت.»
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، نیز خواستار در پیش گرفتن شیوهای از سیاست خارجی شد که هدفش «مقابله با فساد، دزدسالاری و نئوفاشیسم باشد»؛ یعنی همه آنچه در مورد گروههای شبهنظامی رو به رشد در لبنان و عراق صدق میکند. همچنین، برای اولین بار، شورای امنیت ملی دارای یک هماهنگکننده دموکراسی و حقوق بشر شده است.
کالین کال، معاون جدید بایدن برای سیاستگذاری در پنتاگون، در اوت ۲۰۲۰، در مورد نیاز به سیاستی خارجی در آمریکا صحبت کرد که قادر باشد از طریق «دفاع از مرزهای موجود جهان آزاد»، «کشورهای دموکراتیک را برای حفظ آنچه که به دست آوردهایم بسیج کند.» این برای بسیاری از اعضای دولت بایدن -بویژه کهنهکارهای دوران ریاست جمهوری اوباما- امکانی است تا واکنشهای اشتباه ایالات متحده به «بهار عرب» را -که اکنون ده سال از عمرش گذشته است- جبران کنند. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، که معاونت مشاور امنیت ملی اوباما و معاونت وزارت خارجه او را برعهده داشت، گفت که دولت اوباما در مورد سوریه «باید اذعان کند که شکست خوردیم، نه این که تلاش نکرده باشیم، اما شکست خوردیم».
بهار عرب بار دیگر در اکتبر ۲۰۱۹ ظهور کرد، هنگامی که معترضان با الهام از آرای دگراندیشان مقتول به خیابانهای لبنان و عراق ریختند تا مخالفت خود با فساد اقتصادی و خویشاوندسالاری دولتهایشان را نشان دهند. شبهنظامیان تحت حمایت ایران در هر دو کشور فوق، با حمله خشونتآمیز به شرکتکنندگان در تظاهرات، بسیاری از آنان را کشتند.
جان جوانان پیشگام در این جنبشها از وضع سرکوبگر موجود به لب رسیده است. تحولات جمعیتی و پدیده جهانیشدن نشان میدهد که آنان آینده منطقه هستند، به شرطی که از پشتیبانی مورد نیازشان برخوردار شوند. دولت آمریکا باید دریابد که سرعت فزاینده قتل دگراندیشان در لبنان و عراق، در عین حال که ناراحتکننده است نشانی از این هم هست که شبهنظامیان در هر دو کشور عراق و لبنان از نسل آینده کنشگران سیاسی در هراس اند. این کنشگران اکنون بیش از همیشه به پشتیبانی غرب نیاز دارند. همچنین این تکلیفی است بر عهده آمریکا تا تحریمهای حقوق بشری و قانون مگنیتسکی را بر حزبالله و شبهنظامیان در عراق اعمال کند تا هم توجهها به جنایات آنان جلب شود و هم به اصلاحطلبانی که در تقلا هستند، نشان دهد که ایالات متحده آمریکا موقعیت آنان را درک میکند.
عربستان سعودی با درک تغییر سیاست در دولت بایدن، لُجَين الهذلول را آزاد کرد؛ زنی که تقریبا سه سال را به دلیل فعالیتهایش در دفاع از حق رانندگی زنان در زندان گذراند. این اقدام اولین گام مثبتی است که نشاندهنده نفوذ -و توان بالقوه- رهبری آمریکا است. ایالات متحده میتواند با نام بردن از قاتلان سلیم، الهاشمی، خاشقجی و بیشمار کنشگران ناشناس و پاسخگوساختن آنان و همچنین با حمایت از جنبشهای دموکراتیک کشورهای این قربانیان، یاد ایشان را قبل از آن که برای همیشه خاموش شوند، گرامی بدارد.
حنین غدار، همکار فریدمن در برنامه گدولد انستیتو واشنگتن درباره سیاست کشورهای عرب و سردبیر سابق وبسایت «اکنون لبنان» است. مایکل نایتز، هموند برنستاین در انستیتو واشنگتن و متخصص امور نظامی و امنیتی عراق، ایران، یمن، و کشورهای عرب خلیج فارس است. این مقاله در ابتدا در وبسایت نیوزویک منتشر شده است.