- Policy Analysis
- دیدبان سیاستگذاری 3356
نقش کُردها در بازی قدرت روسیه در خاورمیانه
همزمان با ادامه دخالت مسکو در کشمکشها، سیاستها و امور انرژی منطقه خاورمیانه، واشنگتن نباید روابط ریشهدار روسیه با گروههای کُرد در کشورهای مختلف را دستکم بگیرد.
در اوایل ماه جاری، روسیه دوباره تلاش کرد تا کُردهای شمال و شرق سوریه را در مذاکره با دولت بشار اسد شرکت دهد، هرچند این کار میتواند با تضعیف قطعنامه سازمان ملل برای کمکهای بشردوستانه مرزی به این مناطق از کشور سوریه، باعث تقویت این رژیم شود. به همین ترتیب، روابط مسکو با کُردهای عراق همچنان مستحکم باقی مانده است، حتی در زمانی که کرملین برای عملیات نظامی علیه کُردهای سوریه به ترکیه چراغ سبز نشان میدهد؛ عملیاتی که به طور فزایندهای به اقلیم کردستان عراق هم کشیده میشود و باعث آن است که مقامات اقلیم کردستان روزبهروز عصبیتر و شکنندهتر شوند.
در خود روسیه، مقامات ارشد و تحلیلگران روسی به طور مرتب درباره اهمیت كُردها و «مسئله كُردها» در منطقه حرف میزنند. فارغ از اینکه منافع واقعی پشت چنین حرفهایی چیست، مسکو تا زمانی که این درگیریها در منطقه ادامه دارد، همچنان به روابط عمیق و چندجانبه خود با گروههای مختلف کُرد ادامه خواهد داد و این کار را نهتنها برای تقویت موقعیت خود در منطقه، بلکه برای هرچه دورتر کردن کُردها از ایالات متحده انجام میدهد.
روابط دیرینه
هیچ کشوری به اندازه روسیه حامی کُردها نبوده است. رد پیوند تاریخی بین روسها و کُردها را میتوان حداقل تا زمان سلطنت كاترین کبیر دنبال كرد؛ زمانی كه امپراتوری روسیه با امپراتوریهای عثمانی و ایران درگیر بود، با قبایل كُرد کوچنشین مواجه شد، و كُردهای ایزدی را در جریان فتوحات قفقاز به اتباع خود تبدیل كرد. رهبران روسیه، به طور فزایندهای كُردها را به عنوان اهرمی در برابر این رقبا میدیدند، و کُردها نیز امپراتوری روسیه را از اوایل قرن بیستم (دهه ۱۹۰۰) به عنوان حامی مهم خود میدیدند.
پس از پیروزی انقلاب بلشویکی روسیه، مسکو به طور منظم با استفاده از جنبشهای بهاصطلاح «رهاییبخش» برای ایجاد شورش در ایران، عراق و ترکیه از هویت قومی بهرهبرداری میکرد و در هر کشور با کُردهای محلی همکاری نزدیکی داشت. در سال ۱۹۲۳، مقامات شوروی یک منطقه خودمختار کُرد تحت عنوان «قلمرو کردستان» ]در کردی: کردستان سرخ[ در ]جنوب[ آذربایجان ایجاد کردند که دیر نپایید.
گرچه کُردها از حکومت وحشت و ترور استالین هم جان به در نبردند، همچنان در ذهن رهبری شوروی جای شاخصی داشتند. از این رو، در سال ۱۹۴۶ مسکو از گروهی از کُردها که جمهوری مستقل مهاباد را در شمال ]غربی[ ایران پایهگذاری کردند، حمایت کرد. پس از فروپاشی این جمهوری در پایان آن سال، مصطفی بارزانی، رهبر کُرد عراقی و ژنرال ارتش مهاباد و نیز بنیانگذار حزب دموکراتیک کردستان، به همراه هموطنان خود به اتحاد جماهیر شوروی پناهنده شد و بیش از یک دهه در آنجا زندگی کرد. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، كرملین از خودمختاری كُردها در عراق به منظور حفظ کنترلاش بر بغداد حمایت میكرد و فشار روسیه به توافق خودمختاری در ۱۹۷۰ منجر شد.
در اواخر دهه ۱۹۷۰، زمانی که سوریه دولتی متکی به شوروی بود، حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) شورشی درازمدت را به رهبری عبدالله اوجالان بر ضد ترکیه آغاز کرد که گاه دامنه آن به دره بقاع، که تحت اشغال سوریه در لبنان بود، و دیگر مناطق میرسید. پ.ک.ک طی سالها جایگاه خود را در مدار مسکو تثبیت کرد و مخالفت ستیزهجویانه این گروه با دولت ترکیه اهرمهای مفیدی را در ارتباط با آنکارا و نیز ناتو در اختیار رهبران روسیه قرار داد. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، كرملین همچنان به استفاده از این برگ برنده كُردی ادامه داد، از جمله به پ.ک.ک اجازه داد كه دفتر نمایندگیاش را در مسكو دایر كند و پس از اخراج اوجالان از سوریه در سال ۱۹۹۸، به او پناهندگی داد. طبق گزارش مسکو تایمز، تا سال ۱۹۹۹ حدود دویست هزار نفر کُرد در اطراف مسکو زندگی میکردند و حدود یک میلیون نفر نیز در سراسر اتحاد جماهیر شوروی سابق پراکنده بودند.
سیاست جاری روسیه در قبال کُردها
رئیسجمهور ولادیمیر پوتین و سایر مقامات ارشد روسیه، غالباً بر روابط تاریخی ویژه روسیه با مردم کُرد تأکید میکنند و شجاعت آنها را در مقابلهشان با «سرنوشت دشوار» و نقش موثرشان را در مبارزه با تروریسم میستایند. بعضی از کُردها حتی در سیاستهای روسیه در خاورمیانه نقش رسمی ایفا کردهاند ــبه گفته فوربس، سلیمخان موتسایف، کُرد ایزدی عضو مجلس دومای روسیه «قبل از شروع عملیات نظامی در سوریه، کاروانهای بشردوستانه ]روسی[ را در بغداد و کردستان همراهی میکرد».
اما در واقعیت، دور کردن کُردها از واشنگتن، انگیزه اصلی سیاستهای حمایتی روسیه از آنها است. به عنوان مثال، در اواخر سال گذشته، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه ادعا كرد كه مقامات آمریكایی مانع گفتوگو میان كُردهای سوریه و حکومت دمشق میشوند. وی همچنین به کُردها هشدار داد که حسابی برای حمایت ایالات متحده باز نکنند، چرا که نیروهای آمریکا بر خلاف نیروهای روسیه، به صورت «غیرقانونی» در سوریه مستقر شدهاند. پوتین نیز در ماه نوامبر سخنان مشابهی ایراد کرد: «آنچه اکنون در مرز سوریه و ترکیه به دست آمده با حمایت کُردها و با در نظر گرفتن منافع آنها حاصل شده [...] مردم میبینند و میفهمند که ارتش روسیه برای محافظت از آنها آمده است.»
مسکو غیر از اینکه از این موضوع به عنوان چماق علیه واشنگتن استفاده میکند، عمدتاً در مورد خودمختاری کُردها سیاست دوگانهای دارد. در دسامبر سال ۲۰۱۶، پوتین در پاسخ به سؤالی درباره خودمختاری کُردهای عراق ادعا کرد: «ما در روند امور داخلی [عراق] دخالت نمیکنیم.» البته، مسکو وقتی منافعش ایجاب کند، هیچ تردیدی در مداخله در امور عراق ندارد، اما در این مورد ترجیح داد خیلی ساده دخالت نکند.
با این حال، حتی همین سیاست دوگانه نیز برای کُردها ثمربخش بوده است. هنگامی که اقلیم کردستان عراق در سپتامبر سال ۲۰۱۷ در مورد استقلال خود همهپرسی برگزار کرد، روسیه موضع بیطرف اتخاذ کرد، در حالی که آمریکا و تقریبا همه بازیگران خارجی دیگر رسماً با آن مخالفت کردند. در بین واکنشهای منفی بینالمللی که قبل از همهپرسی و بعد از آن صورت گرفت، مسکو با راهاندازی پروژههای جدید انرژی در اقلیم، که نیازمند پول نقد بود، قدرت عمل بیشتری کسب کرد و درنهایت خود را به عنوان برترین بازیگر نفت و گاز طبیعی در این منطقه تثبیت کرد.
برای مثال، در فوریه ۲۰۱۷، «روسنِفت»، غول انرژی روسیه، حدود ۳.۵ میلیارد دلار به کردستان عراق قرض داد و نیز برای توسعه پنج مجتمع تولید نفت در این منطقه قراردادهایی امضا کرد و به سرمایهگذاری در زیرساختهای صادراتی نفت و گاز محلی پرداخت. با انجام این کار، مسکو اساساً اقلیم کردستان عراق را در یک مقطع حیاتی نجات داد و به کُردها اهرم قدرت بیشتری در مقابل بغداد بخشید (گرچه روسیه مراقب بود که معاملات انرژی مهم گازپروم با دولت فدرال عراق را هم به خطر نیندازد). در ماه می ۲۰۱۸، اقلیم کردستان در مورد زیرساختهای گازی خود قراردادی با «روسنِفت» منعقد كرد که طبق آن، باید خط لولهای از عراق به ترکیه کشیده میشد، و این کار مسكو را قادر میساخت در روابط انرژی كُردهای عراق با آنكارا دخالت كند. اخیراً، عملیات نظامی مداوم ترکیه در اقلیم کردستان باعث عمیقتر شدن شکافهای درونی بین کُردها شده است، و روسیه میتواند با انجام معاملات بیشتر یا توسل به جناحهای جدا-از-هم از این ناآرامیها بهرهبرداری کند.
در سوریه، روسیه با کُردها به عنوان یک کارت برنده در طول جنگ بازی کرده است، هم برای حفظ اسد در قدرت و هم برای متقاعد کردن ترکیه تا موضع خود را نسبت به رژیم اسد تغییر دهد. کرملین، بر خلاف واشنگتن، هرگز پ.ک.ک را یک سازمان تروریستی نشناخته و شعبه سوریهای این گروه یعنی حزب اتحاد دموکراتیک از فوریه ۲۰۱۶ دفترش را در مسکو دایر کرده است؛ این کار، تلافیجویی آشکار پوتین علیه ترکیه بود که در نوامبر ۲۰۱۵ با شلیک موشک، یک جت نظامی روسیه را که وارد حریم هوایی این کشور شده بود، سرنگون ساخت. پس از آن، اردوغان به دنبال برقراری روابط حسنه با مسکو برآمد تا از شکلگیری یک دولت مستقل و تحت کنترل حزب اتحاد دمکراتیک در شمال سوریه جلوگیری کند.
لاوروف در سخنرانی دسامبر ۲۰۱۹ خود درباره کُردهای سوریه اظهار کرد كه اسد باید ضمن در اختیار گرفتن کنترل تمام قلمرو سوریه، حق اقامت کُردها در محلهای سُنتیشان را نیز در نظر بگیرد. درواقع، مسکو خود را به عنوان یک میانجی نشان میدهد و مُصرانه میخواهد که حقوق قانونی کُردها در قانون اساسی سوریه گنجانده شود، اگرچه هدف اصلیاش حفظ بشار اسد در قدرت است؛ رهبری که خودمختاری کُردها را به تکهتکه شدن کشور تشبیه میکند و میگوید که نمیتواند با آن موافق باشد.
کُردهای سوریه به نوبه خود انتظارات بیشتری از ایالات متحده دارند تا روسیه، چرا که همکاری نظامی کُردها با ایالات متحده خشم ترکیه را برمیانگیزد. با این حال، وقتی واشنگتن اعلام کرد که از سوریه خارج میشود، کُردها چارهای جز نزدیک شدن به مسکو و بشار اسد نداشتند و به پوتین این فرصت را دادند تا روابط خود را با آنها عمیقتر سازد و یک نیروی نظامی تازهنفس در شمال شرقی کشور مستقر کند.
نتیجهگیری
غیر از دستاوردهای تاکتیکی موقت، کُردهای سوریه بهرهای از حمایت روسیه نبردند. برعکس، در اوایل سال ۲۰۱۸، صدها غیرنظامی کُرد در نتیجه عملیات شاخه زیتون ترکیه در عفرین جان خود را از دست دادند؛ حملهای كه بدون تایید و هماهنگی مسكو نمیتوانست انجام شود. در آن زمان، سیپان هامو، فرمانده نظامی حزب اتحاد دموکراتیک، روسیه را به خیانت به كُردها متهم كرد، در حالی كه مسكو به طور غیرمستقیم ایالات متحده را مسئول این کشتار دانسته بود.
به همین ترتیب، مسکو هیچ کاری برای محدود کردن تعرضات فعلی ترکیه در شمال عراق انجام نداده است. تا زمانی که منافع روسیه در گرو درگیری ترکیه با کُردها باشد، این کشور در تصمیمگیریهای خود به جای نگرانیهای بشردوستانه بر اساس منافع خود عمل خواهد کرد.
با این حال، همکاری کُردها با روسیه قابلفهم است، چرا که هر جماعتی در موقعیت آنها باشد، به دنبال کسب حمایت خارجی خواهد بود. همانطور که مصطفی بارزانی یک بار به طعنه گفت: «من مثل یک گدای کورم [...] برایم فرقی نمیکند که چه کسی پول در دستم میگذارد.» با اینکه نباید گروههای کُرد را یکپارچه درنظر گرفت، اما بسیاری از رهبران کُرد با توجه به سابقه طولانی حمایت روسیه از آنها، در ارتباط با روسها احساس راحتی میکنند. این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که مسکو آنها را به خاطر برخی مسائل حساس داخلی مثل فساد سیاسی و حقوق بشر تحت فشار قرار نمیدهد. از همه مهمتر، تجربه ثابت کرده که کُردها بهراحتی نمیتوانند بر حمایت غربیها تکیه کنند. تصمیم ناگهانی دولت ترامپ مبنی بر عقبنشینی از شمال سوریه در دسامبر گذشته، این استنباط را تقویت کرده است؛ نیروهای کُرد در معرض حمله نیروهای نظامی ترکیه و نیروهای نیابتی آنها به دست سرنوشت رها شدند و در نهایت برای پایان دادن به این کشتار به پوتین و اسد نزدیکتر شدند.
با درنظرگرفتن این تحرکات، مقامات غربی نباید نفوذ مسکو در میان کُردهای سوریه، عراق و جاهای دیگر را دستکم بگیرند. از آنجا که کرملین منافع خاورمیانهای خود را به شیوهای بدبینانه، بیرحمانه و اغلب بیثباتکننده دنبال میکند، غرب نیز باید به دنبال گسترش نفوذ خود در میان کُردها باشد.
*آنا بورشچفسکایا هموند ارشد انستیتوی واشنگتن است.