- Policy Analysis
- دیدبان سیاستگذاری 3613
رابطه شیعیان-حزبالله و انتخابات لبنان: چالشها، فرصتها، و پیامدهای سیاستگذاری
در آستانه انتخابات، دو کارشناس لبنانی و یک مقام پیشین آمریکایی درباره چشمانداز گسترش شکافها در بدنه اصلی رایدهندگان شیعه حزبالله گفتوگو میکنند.
انستیتو واشنگتن در ۱۲ ماه می، یک نشست مجازی از سلسله میزگردهای مباحث سیاستگذاری را با حضور حنين غدار، بشار حيدر، و دیوید شنکر برگزار کرد. غدار هموند فریدمن در انستیتو واشنگتن و نویسنده کتابی است که انستیتو به تازگی با عنوان «حزبالله: شناخت نقشه ضاحيه و جماعت شیعه لبنان» منتشر کرده است. حيدر استاد فلسفه و رئیس کرسی «محمد عطاءالله» در اخلاق در دانشگاه آمریکایی بیروت است. شنکر هموند ارشد تاوب در انستیتو و دستیار سابق وزارت خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک است. آنچه در ذیل میآید خلاصهای است از اظهارات آنان.
حنین غدار
در موضوع رابطه حزبالله لبنان با جماعت مسلمان شیعه باید گفت قدرت و میزان نمایندگی حزبالله از شیعیان اغلب طوری نشان داده میشود که الزاما واقعیت ندارد. بسیاری از ناظران در داخل و خارج لبنان معتقدند که شهروندان شیعه آن کشور یکصدا از گروه حزبالله حمایت میکنند اما، در واقعیت، شیعیان لبنان دیدگاههای بسیار متنوعی دارند.
ادعای حزبالله در مورد میزان قدرت و نمایندگی شیعیان سالهاست که با تردید روبرو شده است؛ ظهور این تردیدها از زمان جنگ با اسرائیل در سال ۲۰۰۶ آغاز شد که حزبالله اعلام یک «پیروزی الهی» کرد و مردم متوجه شدند که بهای سنگینی برای این درگیری پرداختهاند. در سال ۲۰۰۷، حزبالله برای اولین بار به روی مردم لبنان اسلحه کشید. چند سال بعد، حزبالله به نیابت از رژیم اسد در جنگ داخلی سوریه مداخله کرد؛ تصمیمی که با واکنش منفی گسترده در داخل لبنان مواجه شد و حتی شیعیان را به خاطر تغییر اولویتهای بودجه حزبالله، انزوایی که بر آن تحمیل شد، و بالاگرفتن تنشهای لفظی فرقهای تحت تاثیر قرار داد. در سال ۲۰۱۹، مردم لبنان در تظاهرات گسترده علیه طبقه حاکمه از جمله حزبالله برخاستند و مناطق شیعهنشین نیز صحنه تظاهرات فراوان بود.
اکنون فرصتهایی در اختیار ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است تا از ضعفهای پیشآمده در قدرت حزبالله و نمایندگی آن از شیعیان، عمدتا از طریق ترویج دموکراسی و دیپلماسی، و حوزه گستردهتر سیاست خارجی در قبال لبنان استفاده کند. مقامهای آمریکایی در انجام چنین اقداماتی باید در نظر داشته باشند که قدرت محلی حزبالله بر سه رکن استوار است که هر کدام تا درجه خاصی در حال ترک برداشتن است:
۱- حمایت مسیحیان
حزبالله برای پیش بردن برنامه خود در پارلمان بر جناحهای معینی از غیرشیعیان تکیه دارد، اما جبران باسيل، متحد اصلی مسیحی حزبالله از حزب جنبش میهنی آزاد، از سال ۲۰۱۹ به این سو با کاهش حمایت عمومی مواجه است. ]یادداشت ویراستار: برای مطالعه تجزيه و تحلیل کامل عملکرد حزب باسیل و دیگر جناحها در انتخابات ۱۵ می، که پس از این نشست برگزار شد، دیدبان سیاستگذاری ۳۶۱۲ را مطالعه کنید[.
۲- تهدید تسلیحاتی
به نظر میرسد حزبالله دریافته است که در حال حاضر، تهدید ناشی از تسلیحاتی که دارد اغلب از خود آن تسلیحات موثرتر است. وقتی حزبالله تسلیحات نظامی خود را در خارج از کشور استفاده کند، در اصل آنها را از دست میدهد، چون در صورت وقوع یک جنگ بزرگ دیگر در آینده نزدیک، ایران برای پرکردن دوباره زرادخانه حزبالله با مشکل جدی مواجه خواهد بود. به همین دلیل، برای حزبالله استفاده از تسلیحات سبک در داخل کشور آسانتر است تا استفاده از موشک و راکت علیه اسرائیل. با این حال حتی نیروهای مسلح این گروه نیز در زحمت به سر میبرند. در طول جنگ سوریه، حزبالله مجبور شد برای به خدمت گرفتن نفرات بیشتر استانداردهای خود را پایین بیاورد. نیروهای تازهاستخدامشده حزبالله فرقهگراتر هستند اما باورهای مذهبی و ایدئولوژیک و دیسیپلین کمتری دارند.
۳- جماعت شیعه
چنان که در کتاب «سرزمین حزبالله» توضیح داده شده است، حوزه اصلی حامیان حزبالله در میان شیعیان، متفرقتر و معترضتر شده است. این حوزه اصلی در مقایسه با ارکان دیگر قدرت حزبالله باثباتتر است، اما احتمال شکافهای جدیتر بالقوه وجود دارد.
حزبالله برای حفظ حمایت شیعیان، به خدمات اجتماعی که ارائه میدهد و ایدئولوژی «مقاومت» خود و همچنین هویت شیعه متکی است. هر یک از این عوامل در پیوند با ولایت فقیه و الهامگرفته از آن است؛ دکترینی که به رهبر جمهوری اسلامی اقتدار میبخشد. همزمان، از آنجا که ایران به دلیل تشدید تحریمهای بینالمللی تحت فشار اقتصادی قرار گرفته است، بودجه حزبالله به طور فزاینده محدود شده است. از همین رو، حزبالله برخی خدماتش را محدود کرده است و بیشتر به اعضا و نخبگان خود رسیدگی میکند تا کل جماعت شیعه. این گروه همچنین تلاش کرده است تا بودجه کاستهشده از طرف ایران را با افزایش قاچاق ماده مخدر کپتاگون، قاچاق کالا، و ربودن درآمد از خزانه دولت لبنان جبران کند.
وجهه حزبالله به دلیل تهدیدهایش علیه قاضی تحقیق درباره انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ و، همچنین، درگیریهایی که در تظاهرات طیونه واقع در حومه جنوبی بیروت در سال گذشته ایجاد کرد، بیشتر از پیش مخدوش شده است. چنین اقداماتی بسیاری را متقاعد ساخته که حزبالله در آن انفجار دست داشته است.
با توجه به این تحولات و تظاهرات گسترده پیش از آن در سال ۲۰۱۹، مشخص است که بسیاری از شیعیان به فراتر از حزبالله مینگرند و به دنبال هویت گستردهتر لبنانی هستند. امروز، شمار بیشتری از مردم این گروه را نه به عنوان یک اقتدار ملی مشروع، بلکه به عنوان اوباش كارتل مواد مخدری میبینند که منابع مردم را میدزدد و مانع عدالت میشود. حتی برخی بر این باورند که حزبالله سازمان مستقلی که صرفا تحت حمایت ایران باشد نیست، بلکه آن را عملا بخشی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران میبینند.
در مورد انتخابات ۱۵ می، اگر حزبالله اکثریت پارلمانی خود را از دست بدهد، لبنان یک پیروزی نمادین کسب خواهد کرد. رای مسیحیان عاملی اساسی است و حزبالله ممکن است حامیان مسیحی خود را از دست بدهد و، در نتیجه، دیگر نتواند ادعا کند که فراتر از یک سازمان شیعی است. با توجه به این که سعد حریری، نخستوزیر سابق، و حزب او در انتخابات رقابت نمیکنند، عملکرد جناحهای سنی نیز مهم خواهد بود.
بشار حيدر
گرچه شکاف در جامعه شیعه واقعا وجود دارد، مهم است که زیاد به آن خوشبین نباشیم. نتایج آرای شیعیان در انتخابات ۱۵ می آزمون خوبی برای این شکاف خواهد بود. از لحاظ نحوه نگرش مردم به حزبالله باید گفت مسئله مقاومت در برابر اسرائیل به پسزمینه عقب نشسته است و خدمات اجتماعی این گروه هم آنطور که مردم فکر میکنند در موضوع حمایت شیعیان از حزبالله مهم نیست. بسیاری از شیعیان حتی اگر خدمات حزبالله را دریافت کنند، کماکان به دولت متکی هستند، بنابرین ارائه خدمات جایگزین احتمالا نمیتواند حمایت بیشتر جماعت شیعه را برای حزبالله به ارمغان آورد.
این واقعیت همچنان باقی است که بسیاری از شیعیان به حمایت از حزبالله ادامه میدهند زیرا این گروه جماعت آنان را در داخل حکومت تقویت میکند و امتیازهایی برایشان میآورد که دیگران از آن برخوردار نیستند. هرچند این افراد الزاما با بخش ایرانی هویت حزبالله ارتباط برقرار نمیکنند، اما با این حال از قدرتی که حزبالله به آنان میبخشد بهره میبرند. مهمتر از آن، بسیاری از شیعیان بیم از آن دارند که استفاده حزبالله از خشونت موجب شده باشد که از چشم دیگر لبنانیها کل جماعت شیعه همدست حزبالله تلقی شود. بنابرین، اگر حزبالله از این هم ضعیفتر شود، به باور برخی، چه بسا جماعتهای دیگر به دنبال انتقام از شیعیان باشند و مزایایی را که آنان طی سالها به دست آوردهاند، از دست بدهند.
در زمینه انتخابات پارلمانی، حزبالله نگران از دست دادن حمایت مسیحیان است و از همین جهت روی آرای متزلزل سنیها حساب میکند. بر همین اساس، مهم است که مسیحیان را از حزبالله جدا کنیم، چرا که در واقع مسیحیان خود را قربانیان حزبالله میبینند.
دیوید شنکر
نارضایی فزاینده شیعیان از حزبالله فرصتهایی در اختیار سیاستگذاران آمریکایی قرار میدهد. در دوران دولت ترامپ، ایالات متحده اقدامات متعددی را علیه حزبالله انجام داد تا آن را از منابع مالیاش محروم سازد؛ از جمله با سیاست فشار حداکثری بر ایران، تحریم موسسات مالی حزبالله، تحریم مقامهای فاسد لبنانی (که برخی از آنان همپیمان حزبالله بودند)، حمایت از جامعه مدنی شیعه فراتر از وابستگان به حزبالله، و کار با بازرگانان شیعه برای ارتقای فرصتهای اقتصادی و کاهش اتکای آنان به گروه شبهنظامی حزبالله.
دولت جو بایدن بیشتر بر مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران متمرکز است و، از همین رو، در قبال تهران آشتیجویانهتر رفتار کرده است. در صورت دستیابی به توافق، حزبالله معتقد است که بودجهاش از ناحیه ایران به سطوح قبلی بازخواهد گشت.
در تمامی دولتهای ایالات متحده، سیاست آمریکا همواره بر ارائه حمایتهای انساندوستانه به مردم و تامین مالی «نیروهای مسلح لبنان» متمرکز بوده است. هرچند کمک به نیروهای مسلح لبنان بر رفتار بیثباتکننده حزبالله بیاثر است، اما این سیاست به ابتكار عمل اصلی و مفروض سیاستگذاری آمریکا در قبال لبنان بدل شده است. دولت ایالات متحده برای آن که حقیقتا بر مسیر پیش روی لبنان اثر بگذارد، باید با هماهنگی بیشتر در داخل لبنان، و هم از طریق فشار اقتصادی بر پدرخوانده ایرانیاش، جلوی حزبالله بایستد.
بعید است که انتخابات ۱۵ می تغییر چشمگیری ایجاد کند زیرا حزبالله به انتخابات احترام نمیگذارد. علاوه بر این، اپوزیسیون بسیار متفرق است، و همین امر قابلیت آن را برای احراز کرسیهای بیشتر در پارلمان محدود میکند. با وجود خشم عمومی از نخبگان سیاسی لبنان، بحران اقتصادی ممکن است احساسات فرقهگرایانه را پای صندوقهای رای تشدید کند. وداع سعد حریری با سیاست نیز شکافی را در عرصه رهبری سنیها ایجاد کرده است. صحنه سیاسی لبنان را شخصیتهای بزرگ هدایت میکنند، و جامعه سنی جایگزینی برای حریری ندارد. در نهایت، نظام سیاسی کشور ورشکسته است، و سابقه حزبالله در به کارگیری خشونت برای اطمینان از تسلط خود، احتمالا ظرفیت هر گونه تحول پس از انتخابات در سیاست لبنان را محدود خواهد کرد.
این خلاصه را الکس شاناهان تهیه کرده است. سلسله نشستهای مباحث سیاستگذاری با حمایت سخاوتمندانه خانواده فلورنس و رابرت کافمن میسر شده است.