یادی از میراث سازمانی دیرینهای که صائب عریقات از خود به جای گذاشت و نقش همهجانبهٔ این مقام فقید فلسطینی طی چندین دهه دیپلماسی صلح.
صائب عریقات، میراثی پیچیده بر جای گذاشته که آن را به چهار بخش تقسیم میکنم. من او را از حدود ۲۷ سال پیش میشناختم.
اولین میراث، شخص صائب بود. من گفتوگوهای زیادی با او داشتم و شخصا قانع شده بودم که او قطعا خواستار صلح با اسرائیل است. او معتقد بود حتی اگر آمریکا مشارکت نکند، اسرائیلیها و فلسطینیها باید راهی پیدا کنند. او باور داشت که مقدر است یهودیان و اعراب باهم زندگی کنند، و به نظرم همین باعث شد که دوستیهای شخصی خوبی با اسرائیلیها داشته باشد.
صائب به فرزندانش افتخار میکرد که همراه کودکان اسرائیلی در یک برنامه تابستانی شرکت کرده بودند. هنگامی که من در ویرجینیا، درست پیش از پیوند هر دو ریهٔ او در آنجا، با او گفتوگو کردم، گفت که میخواسته جراحی را در تلآویو انجام دهد. به نظر او، این پیامی از امید بود. به شوخی گفتم که اگر او ریههای اسرائیلی داشت، میتوانست حتی بلندتر فریاد بزند!
میراث دوم، صائب در مقام مذاکرهکننده بود. او میتوانست خیلی سرسخت باشد با شخصیتی قاطع، اما به نظرم نهایتا دنبال توافق بود. اما خیلی خوب میفهمید که سیاست چگونه درون جناح او عمل خواهد کرد و با کسانی که بالادستش بودند و نمیخواستند ریسک کنند، درنمیافتاد. این خصلت او وقتی پرزیدنت عباس در مارس ۲۰۱۴ به طرح پیشنهادی پرزیدنت اوباما پاسخ نداد، کاملا روشن شد. واقعا جای تاسف است که او هرگز حقیقت را درباره آنچه آمریکا پیشنهاد داد، به مردمش نگفت. صائب میتوانست یک جنگجوی سیاست داخلی باشد. مشروط به آنکه یک کانال پشتپرده وجود میداشت و او بخشی از آن نمیبود؛ اما دریغ از آن کانال پشتپرده.
میراث سوم، صائب به عنوان یک چهرهٔ عمومی بود. او در حزب خود، فتح، پایگاهی نداشت. اعتبار او این بود که فاسد نبود. و این گرچه تاییدی بر درستکاری شخصیت او بود، اما به این معنا هم بود که منابع مالی کافی را برای ایجاد یک پایگاه سیاسی در داخل نظام فلسطینی نداشت.
درعینحال، او بیش از بقیه به لحاظ سیاسی در معرض عموم قرار داشت. این روش، نتیجهٔ این فکر بود که صائب نمیخواست مورد نفرت مردمی باشد که فکر میکردند او زیادی هوای اسرائیل را در رسانهها دارد. اما ادعاهای بیاساسی دربارهٔ قتلعامی در شهر جنین طی انتفاضه دوم مطرح میکرد، یا این ادعا که اسرائیل عمدا در حال انتشار ویروس کرونا است.
در آمریکا و اروپا، مذاکرهکننده با سخنگو فرق دارد. ولی صائب هر دو کار را میکرد. مردم اسرائیل حرفهای او را میشنیدند بدون آنکه جنبههای دیگر شخصیت او را بشناسند، و این باعث میشد اعتبار او را زیر سوال ببرند.
و سرانجام، میراث سازمانی صائب بود. او مدتی طولانی، رهبری مذاکرات فلسطینیان را بر عهده داشت؛ هیچکس در نظام فلسطینی، چیزهایی را که او میدانست نمیداند. مرگ او خسارتی برای مردم فلسطین است. آنها کسی را از دست دادند که حامی پرشور آرمانشان بود. حالا جانشین او باید ببیند چهطور میتواند تحولات در خاورمیانه را، با درنظرداشت همکاریهای اخیر میان اسرائیل و کشورهای خلیج فارس، تعبیر کند. هنر جانشین او این خواهد بود که آنچه فلسطینیان آن را مسیری برای دور زدن این همکاریها تلقی میکنند، به پلی برای آیندهای بهتر هم برای فلسطینیها و هم اسرائیلیها تبدیل کند.
*دیوید ماکوفسکی هموند برجسته زیگلر در انستیتو واشنگتن، خالق پادکست دسیژنپوینتز، و نویسندهٔ مشترک کتابی است با عنوان: «قوی باش و باشهامت: چگونه مهمترین رهبران اسرائیل سرنوشت آن را شکل دادند». این مقاله اولینبار در وبسایت فوروارد منتشر شده است.