- Policy Analysis
- جستارهای سیاستگذاری 145
تقویت دیپلماسی آمریکا برای جلوگیری از جنگ بین حزبالله و اسرائیل
تنها یک ابتکار جامع با هدف محدود کردن نفوذ حزبالله در لبنان و منطقه، فرصتی برای برقراری صلح بلندمدت را به دنبال خواهد داشت.
چکیده و نکات کلیدی
از زمان آغاز حملات تحت فرماندهی حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، حسن نصرالله دبیرکل حزبالله برای بیان نظرات خود در رویارویی این گروه با اسراییل در طول مرز لبنان، پنج سخنرانی عمومی انجام داده است. رویهمرفته، این سخنرانیها نشاندهنده چرخشی چشمگیر در قواعد نبرد و موضوع بازدارندگی است که از جنگ تابستان ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) بین دو دشمن حاکم بوده است. افزون بر این، سخنرانیهای او این نکته را روشن نشان میدهد که حزبالله در حال حاضر خواهان جنگ با اسراییل نیست و میخواهد به وضع موجود بازدارندگی پیش از جنگ غزه برگردد؛ این امر به حزبالله امکان میدهد زیرساخت نظامی و نیروی نظامی خود را تقویت کند و، به نوبه خود، به حامی خود ایران خدمت کند. برای سیاست خارجی آمریکا، پیشگیری از جنگ تمامعیار بین حزبالله و اسراییل یک اولویت است و نیازمند بررسی دقیق منافعی است که حیات این گروه شبهنظامی شیعه مستقر در لبنان به آن متکی است.
اولویتهای کنونی حزبالله از جمله عبارت است از: پرهیز از جنگ با اسراییل ، حفظ زیرساخت نظامی خود، و پیگیری حمایت داخلی. اما گروه با محدودیتهای مالی و نظامی روبهرو است و در برابر فعالیتهای اطلاعاتی اسراییل به شدت آسیبپذیر است. به کوتاهی:
- حزبالله در حال حاضر جنگ با اسرائیل را نمیخواهد و به دنبال بازگشت به وضع بازدارندگی پیشاجنگ است.
- این گروه بودجه کافی برای جنگ و بازسازی پس از آن ندارد، و رهبری نظامی آن به دلیل از دست دادن فرماندهان کلیدی تضعیف شده است.
- خاستگاه شیعی حزبالله در لبنان، به دلیل بحران اقتصادی و فقدان گزینههای اسکان مجدد، از تصمیم به جنگ حمایت نمیکنند.
- این گروه نمیخواهد توانمندیهای خود را برای نجات حماس به هدر دهد و مایل است از پیامدهای یک جنگ تمامعیار پرهیز کند.
- حزبالله به شدت در برابر فعالیتهای اطلاعاتی اسراییل آسیبپذیر است و بر شناسایی منابع اطلاعاتی اسراییل و برطرف کردن نقاط ضعف خود تمرکز دارد.
- هراس حزبالله، ارتش اسراییل را جسورتر کرده تا از خطوط قرمز پیشین عبور کند و این امر احتمال جنگ را افزایش داده است.
- ارتش اسراییل فرماندهان بلندپایه حزبالله را هدف گرفته و کشته است و بخش مهمی از زیرساخت نظامی گروه را نابود کرده است.
- فرستاده پرزیدنت بایدن پیشنهاد کرده تا یک مرزبندی زمینی جدید مشابه قرارومدار بین اسراییل و لبنان در مرز دریایی انجام شود، اما حمله ۱۵ مهر اولویتها و محاسبات اسراییل را تغییر داده است.
عناصر دیپلماسی جاری آمریکا
محور تلاشهای دیپلماتیک آمریکا ضمن توجه به تهدید و نفوذ حزبالله در لبنان، بر مرزبندی مجدد و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متمرکز بوده است:
- آمریکا قصد دارد مرز اسراییل-لبنان را به طور روشن تعیین، و قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت را اجرا کند.
- با وجود صدور قطعنامه یادشده، حزبالله حضور خود را در طول مرز حفظ کرده است.
- کنترل حزبالله بر نهادهای امنیتی و نظامی لبنان امکان قاچاق سلاح را فراهم میکند.
- ارتش لبنان و صلحبانان سازمان ملل در برخورد با حزبالله در طول مرز ناکارآمد بودهاند.
- آموس هاکشتاین فرستاده آمریکا یک طرح تنظیم مقررات و حل نکات مورد مناقشه مرزی پیشنهاد داده است.
- طرح هاکشتاین به دو مرحله تقسیم شده که هدف نهایی آن رسیدن دوباره به یک توافق مرزبندی کامل است.
- محدودسازی نفوذ حزبالله در لبنان برای امنیت و صلح بلندمدت حیاتی است.
- اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل و پیمان طائف میتواند حاکمیت لبنان را تقویت و کنترل حزبالله را محدود کند.
تهران و حزبالله
حزبالله در حال تبدیل شدن به ارتش منطقهای برتر ایران است و در نتیجه اولویتها و استراتژیهای آن نیز در حال تغییر است:
- حزبالله از یک گروه مقاومت بر ضد اسرائیل تحول یافته و در حال تبدیل شدن به ارتش اصلی ایران در منطقه است.
- ایران قصد دارد آمریکا را از منطقه بیرون کند و اسرائیل را به محلی غیرقابل زیست تبدیل کند.
- توانمندیهای حزبالله و حوثیها برای نقشههای ایران حیاتی است، و به آنها امکان میدهد تا بدون اعلام جنگ علنی، نیروهای آمریکا و متحدان را مورد آسیب قرار دهند.
- فعالیت دیپلماتیک بین اسرائیل و لبنان میتواند از نظر ایران مفید تلقی شود و برای حزبالله زمان بخرد تا برای خصومتهای آینده آماده شود.
- حملات اسراییل به حزبالله به وجهه آن به عنوان یک گروه مقاومت و مشروعیت منطقهای آن لطمه زده است.
- ایران شاید دنبال آن است که پس از جنگ غزه به طرح بازدارندگی قدیمی خود برگردد، و از رنج فلسطینیان برای جلب افکار عمومی اعراب به سمت خود بهرهبرداری کند.
- حمله ۱۵ مهر به اسراییل و افزایش حضور آمریکا در منطقه بازگشت به وضع پیشین را غیرممکن میکند.
- ترسهای ایران از خطای محاسبه و از دست دادن نیروهای منطقهایاش فرصتهایی را برای واشینگتن فراهم میکند تا نیروهای نیابتی ایران را وادار به سازش نماید و آنها را مهار کند.
حماس در لبنان و قابلیت انکار حزبالله
ائتلاف بین حماس و حزبالله رو به افزایش است؛ آنها فعالیتهای نظامی خود را هماهنگ میکنند، و هردو از حمایت ایران برخوردارند:
- حماس و حزبالله در حال هماهنگ کردن فعالیتهای نظامی خود در لبنان بودهاند، و این امر لایه دیگری از تهدید بر ضد اسراییل ایجاد میکند.
- سرچشمهی پیوند آنها حمایت ایران از تقویت کنترل حماس و "جهاد اسلامی فلسطین" بر غزه است.
- حماس در سال ۱۳۹۶ با ایران همسو شد چون به ارزش حمایت آن و اهمیت حضور سپاه پاسداران و حزبالله پی برده بود.
- تا مرداد ۱۴۰۲، حماس فعالیت خود را در اردوگاههای فلسطینی لبنان به طور محدود پیش میبرد؛ اما در این زمان با یک عملیات نظامی برای تصاحب مراکز تصمیمگیری سیاسی در اردوگاهها اقدام کرد تا جانشین سازمان آزادیبخش فلسطین (فتح) شود.
- عملیات طوفان الاقصی حماس را جسورتر کرد تا نخستین راکتهای خود را از لبنان به اسراییل شلیک کند که نشانه ظهور شاخه نظامیاش در آن کشور بود.
- رابطه حماس و حزبالله تحول پیدا کرده و به یک ائتلاف تبدیل شده است، و ملاقاتهایی بین رهبران آنها انجام میشود و یک اتاق عملیات مشترک دارند.
- ایران به حزبالله اختیار کامل برای کنترل عملیاتهای حماس در لبنان داده است.
- حزبالله همچنین به دنبال تقویت ائتلاف خود با شاخه اخوانالمسلمین در لبنان است.
چشمانداز و سناریوهای جنگ
تداوم درگیری بین اسراییل و حزبالله مخاطرات و پیامدهای بالقوه دارد:
- ایران و حزبالله به حملات حسابگرانه بر ضد اسراییل، آمریکا، و تجارت بینالملل ادامه خواهند داد.
- حملات اسراییل بر ضد زیرساخت نظامی و فرماندهان بلندپایه حزبالله در حال وارد کردن خسارتهای قابل توجهی است.
- محتملترین سناریو آن است که ادامه حملات هدفمند اسراییل بر ضد حزبالله در لبنان، منجر به زوال بازدارندگی و خطوط قرمز شود.
- این امر میتواند به جنگ تمامعیار بینجامد، و حزبالله با موشکهای دوربرد به همراه دیگر امکانات وارد عمل شود.
راه خروج؟
بحران مرز شمالی اسراییل نیازمند یک رویکرد دیپلماتیک قاطعانه است؛ از جمله اجرای قطعنامههای سازمان ملل و هدف گرفتن ستونهای قدرت حزبالله:
- رویکرد دیپلماتیک قاطعانه برای پیشگیری از یک جنگ گستردهتر و استقرار آیندهای با مناقشات کمتر، یک ضرورت است.
- قطعنامههای ۱۵۵۹ و ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل باید به طور قاطع از طریق یک نیروی بینالمللی قویتر اجرا شود.
- برای حل و فصل بحران در جنوب لبنان و نفوذ ایران، زرادخانههای نظامی حزبالله، متحدانش، و کنترل آن بر جامعه شیعه باید هدف گرفته شود.
- آمریکا باید هدفگیری چهرههای سیاسی فاسد در لبنان را از راه تحریمها از سر بگیرد تا توانمندیهای مالی حزبالله را محدود سازد و موجب به هم خوردن ائتلافهایش شود.
- متحدان اروپایی باید با قرار دادن متحدان حزبالله و سیاستمداران فاسد در لیست سیاه، فشار را بر این گروه و شرکایش افزایش دهند.
- خلأ تاسفبار نهادهای حاکمیتی در لبنان میتواند در عوض فرصتهایی را هم برای مطرح شدن و ارتقای مقامهایی فراهم کند که توانایی احیای حاکمیت ملی و برقرار کردن دوبارهی کنترل بر تصمیمات امنیتی و نظامی در آن کشور را دارند.
- پیدا کردن و ارایه جایگزینهایی بهجای حزبالله از میان گروههای مخالف، جنبشهای ریشهدار و بازرگانان موفق و پیشرو به جامعه شیعه لبنان حیاتی است، چون جامعه شیعه هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف حزبالله میباشد.
- باید به رشد نظامی حماس در داخل لبنان رسیدگی شود، و اگر حزبالله برای رفع مسوولیت از خود پشت گروههای دیگر زیر نفوذ خود مخفی میشود، باید اقدامات تنبیهی مقرر شود.
- راهبرد کوتاهمدت برای محدود کردن زدوخوردها و تعیین خطوط مرزی باید با یک راهبرد بلندمدت برای هدف گرفتن قدرت حزبالله و مهار نفوذ ایران ترکیب شود.
*نسخه انگلیسی متن کامل جستار حنین غدار را میتوانید از پیوست کناره صفحه دریافت کنید.