صالح العاروری دههها به عنوان یک عضو ارشد عملیاتی به حماس خدمت میکرد، و از دست دادن او چالشهایی برای حماس و نیز حزبالله ایجاد خواهد کرد.
در دومین روز از سال جدید میلادی، صالح العاروری معاون دفتر سیاسی حماس و دو عضو عملیاتی دیگر از گردانهای عزالدین قسام در انفجاری در ضاحیه کشته شدند؛ ضاحیه در جنوب بیروت واقع است که در کنترل حزبالله گروه شبهنظامی شیعه قرار دارد. العاروری از کشتار ۷ اکتبر حماس که منجر به قتل حدود ۱۲۰۰ اسرائیلی از جمله ۸۵۰ غیرنظامی شد، تجلیل کرد. در سالهای اخیر، او زمان و تلاش زیادی برای ایجاد توانمندی تروریستی حماس در لبنان صرف کرده بود. العاروری تندرو بود و بر افزایش خشونت در کرانه باختری اصرار داشت. در چند سال اخیر، در جلسات هماهنگی حماس، حزبالله و سپاه پاسداران ایران در «اتاق جنگ مشترک» آنها در بیروت شرکت میکرد. درون حماس، العاروری رقیبی قدیمی برای یحیی سنوار رئیس حماس در غزه بود ــهمان کسی که حمله ۷ اکتبر (۱۶ مهر) را طرحریزی کردــ و یکی از نامزدهای اصلی برای رهبری بعدی گروه بود.
مرده متحرک
اسرائیل تا کنون بیانیهای درباره قتل هدفمند العاروری منتشر نکرده است بجز اظهارات یک سخنگو که گفت: «هر که این کار را کرده باشد به معنای حمله به لبنان یا حزبالله نیست.» اما مرگ العاروری نباید خیلی مایه تعجب باشد. دو ماه پیش از کشتار ۷ اکتبر، العاروری به شبکه المیادین رسانه وابسته به حزبالله گفت حماس در حال تدارک «جنگی تمامعیار» علیه اسرائیل است. در آن زمان، العاروری عامل اصلی افزایش فعالیت حماس در کرانه باختری محسوب میشد، و مقامات اسرائیل تلویحا اشاره کردند که اگر حملات در آنجا ادامه یابد، او ممکن است هدف گرفته شود. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در ماه آگوست گفت: «تصادفی نیست که او [العاروری] مخفی شده است.» و افزود: «هر که بخواهد به ما آسیب بزند، هر که ترور را تامین مالی و سازماندهی کند، یا تروریست به اسرائیل بفرستد، بهای آن را کامل خواهد پرداخت.» العاروری در گفتگو با المیادین تاکید کرد که «تهدید اسرائیل علیه شخص من، عقاید و مواضع مرا تغییر نمیدهد».
بعد از ۷ اکتبر، مقامات اسرائیل نیت خود را برای هدف گرفتن مقامات حماس که مسئول این حمله و کشتار فرامرزی بودند صریحا بیان کردند. یوآف گالانت وزیر دفاع گفت که رهبران حماس را «باید مرده فرض کرد»، و همزمان نخستوزیر نتانیاهو به سازمان اطلاعاتی موساد دستور داد «علیه سران حماس هر کجا که هستند اقدام کند». در گزارشهای مطبوعاتی، نام العاروری در فهرستهای رهبران حماس که احتمالا قرار است هدف گرفته شوند قرار داشت.
سالهای آغازین
العاروری یک فرد تندرو و عضو بنیانگذار گردانهای عزالدین قسام بود و از مدتها پیش در جهت افزایش خشونت حماس در کرانه باختری تلاش میکرد؛ خود او همانجا در دهه ۱۹۸۰ در دانشگاه الخلیل به عضویت گروه در آمد. در ۱۹۸۶، العاروری وقتی به عنوان رئیس شاخه دانشجویی حماس موسوم به کتلة الاسلامیة (بلوک اسلامی) انتخاب شد، شروع به عضوگیری از دانشجویان برای همکاری با یک هسته عملیاتی کرد. مراجع دولتی اسرائیل او را در نوامبر ۱۹۹۰ دستگیر کردند، ولی شش ماه بعد آزاد شد. العاروری سپس از همان جایی که کارش متوقف شده بود، کار را از سر گرفت و مامور به عضوگیری و تسلیح یک هسته حماس در الخلیل شد. او از وجوه مالی که از خارج میرسید، به عاملی پول میداد که سلاح میخرید و بعدها عوامل تحت تعقیب حماس از جمله فراریان ارشد گردانهای عزالدین قسام، مثل عماد عقل، را پناه میداد. بار دوم که العاروری دستگیر شد به خاطر «نقش رهبری در حماس» محکومیت یافت و بعد از آن به هدایت فعالیتهای حماس در زندان متهم شد؛ در زندان هم او به عضویت شورای حماس در زندان برگزیده شد. در سال ۲۰۱۰ او بعد از یکونیم دهه زندان آزاد و از کشور اخراج شد، و سیزده سال بعدی را در سوریه، ترکیه، قطر، و سپس لبنان گذراند.
العاروری عمیقا در مسائل عملیاتی حماس بهویژه در مورد کرانه باختری دخیل بود. بنا به گفته مقامات اسرائیل، العاروری از مکان امن خود در ترکیه فرماندهی عملیات ربایش و قتل سه نوجوان اسرائیلی را در ۲۰۱۴ به عهده داشت. از آن زمان بود که نام او به عنوان یک هدف بالقوه بر سر زبانها افتاد. همچنین العاروری بود که در کنفرانسی در ترکیه علنا فاش کرد که حماس آن نوجوانها را ربوده و کشته است؛ امری که منجر به جنگ راکتی ۲۰۱۴ بین اسرائیل و حماس شد.
سالهای اخیر
العاروری بعد از آنکه در سال ۲۰۱۵ مجبور به ترک ترکیه شد، به قطر نقل مکان کرد، و سپس به لبنان رفت و در آنجا سخت مشغول تقویت روابط حماس با حزبالله و ایران بود؛ این روابط بعد از قطع رابطه حماس با رژیم اسد در سال ۲۰۱۲ لطمه خورده بود.
او همچنین شخصا به ایجاد توانمندی عملیاتی حماس در لبنان علاقه داشت. طی چند سال بعد از نقل مکان العاروری به لبنان، آژانس امنیت اسرائیل (معروف به شین بت) علنا هشدار داد که حماس در حال تاسیس پایگاه عملیاتی در لبنان است. بنا به توضیحات رئیس شین بت، ایده این بود که آن پایگاه مکمل اقدامات شبهنظامی حماس در غزه باشد؛ جایی که حماس کماکان «منابع قابل توجهی را صرف تدارک جنگی در آینده [با اسرائیل] میکند؛ حتی به بهای قربانی شدن رفاه شهروندانش».
در سال گذشته شاهد بودیم که پایگاه حماس در لبنان که از مدتها پیش برای آن برنامهریزی شده بود، فعال شد. در ژوئن ۲۰۲۳، عوامل حماس راکتهایی را از لبنان به اسرائیل شلیک کردند. از زمان کشتار ۷ اکتبر، حماس راکتهای بیشتری را از لبنان به اسرائیل شلیک کرده است؛ از جمله شانزده پرتابه در یک روز خیلی پرکار.
در ۸ اکتبر، که عوامل حماس هنوز در جنوب اسرائیل رها بودند، العاروری ابراز «امیدواری و اعتماد» کرد که فلسطینیان خارج از غزه ــبهویژه در کرانه باختریــ به جنگ با اسرائیل بپیوندند. اما چنین نشد. او همچنین ابراز امیدواری کرد که متحدان منطقهای حماس، بهویژه حزبالله، در حمایت از تهاجم حماس به جنوب اسرائیل به جنگ علیه اسرائیل بپیوندند. در آگوست گذشته، وقتی العاروری پیشاپیش از تلاش حماس برای آغاز یک جنگ منطقهای خبر داد، افزود که حماس این کار را در گفتگوی نزدیک «با تمام طرفهای مربوطه» انجام میدهد. معلوم شد این هم حقیقت ندارد. در واقع، به نظر میرسد العاروری درباره وعدههای داده شده و نشده حزبالله در صورت حمله حماس اغراق میکرد.
واکنش حزبالله
در ۲۸ آگوست (۷ شهریور)، حسن نصرالله دبیرکل حزبالله در یک سخنرانی تلویزیونی به اسرائیل اینگونه هشدار داد: «هر گونه ترور در خاک لبنان علیه یک لبنانی، سوری، ایرانی، یا فلسطینی با پاسخی قاطع روبهرو خواهد شد. ما اجازه نخواهیم داد لبنان به کشتارگاه تازهای برای اسرائیل تبدیل شود.» بعد از حمله ۲ ژانویه (۱۲ دی)، حزبالله با انتشار بیانیهای چنان عملیاتی را اقدامی «خطرناک علیه لبنان و مردم، امنیت، حاکمیت و مقاومت آن» خواند، و قول داد که «بیپاسخ و مجازات باقی نخواهد ماند». اینگونه اظهارات تلویحا یعنی اسرائیل حالا میتواند انتظار یک حرکت تلافیجویانه را داشته باشد، ولی حزبالله و ایران محاسبات خودشان را دارند.
با این وجود، اسرائیل با اشارهای صریح این نکته را تاکید کرد که هیچ مقام حزبالله در جلسهٔ هدف گرفتهشده حاضر نبود. تبعه لبنانی کشته شده در این حمله محمد بشاشه هم یک مقام اخوانالمسلمین بود.
در هر صورت، پاسخ میتواند چندین شکل داشته باشد، از جمله یک آتشبار موشکی که عمیقتر از حملات معمول به پستهای مرزی، به داخل اسرائیل اصابت کند. پاسخ حزبالله همچنین میتواند زیرساختهای حیاتی از جمله میدان گاز طبیعی «کاریش» نزدیک ساحل شمالی اسرائیل را با استفاده از موشکهای دقیقزن هدف بگیرد. همچنین، ممکن است نیروهای ویژه رضوان، که مثل موشکهای دقیقزن از ۷ اکتبر به این سو ساکت ماندهاند، به اقدام فراخوانده شوند.
با این حال، حزبالله در عین آنکه باید به حمله اسرائیل پاسخ دهد ــهم برای حفظ وجهه «مقاومت» و هم آبروی خودشــ احتمالا این کار را به شیوهای انجام خواهد داد که به جنگ تمامعیار منجر نشود. این تا حدی به آن دلیل است که ایران نمیخواهد حزبالله، یعنی دارایی باارزش منطقهای خود، را به خاطر حماس قربانی کند؛ همانگونه که از سخنرانی نصرالله در ۳ نوامبر (۱۳ آبان) معلوم بود. وانگهی، حزبالله تاکنون در این جنگ خسارات جدی متحمل شده و جلوگیری از آسیب بیشتر به دلایل مختلف کماکان یک اولویت خواهد بود.
پیامدهای بلندمدتتر
هر چند حزبالله به دنبال جنگی بزرگتر نیست، اما احتمال آن را نمیتوان نادیده گرفت؛ خواه تصادفی اتفاق افتد یا طراحیشده. حزبالله میداند که بعد از توحش حمله ۷ اکتبر حماس، اسرائیل خطر موشکهای دقیقزن یا حضور نیروهای رضوان در نزدیک مرزهایش را تحمل نخواهد کرد. با این حال، واقعیت این است که حزبالله برای چنین جنگی آماده نیست. بیشتر نیروهایش از پرسنل جوانتر تشکیل شده که تجربهای در جنگ با اسرائیل ندارند. از سوی دیگر، در نتیجه تحریمهای آمریکا علیه ایران و گسترش عملیاتهای منطقهای خود حزبالله، از جمله صرف کردن داراییهای عمده در جنگ سوریه، بودجه گروه کاهش یافته است. به علاوه، این گروه فاقد یک رهبر شاخص مانند عماد مغنیه است که در سال ۲۰۰۸ کشته شد.
در زمان درگیری حزبالله در جنگ سوریه، ماموریت گروه تغییر کرد و به بازوی منطقهای سپاه پاسداران و جبهه محافظتی رژیم ایران بدل شد. این امر بر عملیاتهای نظامی حزبالله علیه اسرائیل تاثیر داشته و در تصمیمش برای اجتناب از جنگی با اسرائیل بعد از ۷ اکتبر موثر بوده است. در نتیجه، حزبالله احتمالا تلاش خواهد کرد تا زمان بخرد، بر گفتگوهای دیپلماتیک برای اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل تکیه کند و همزمان برای احتمال جنگ آماده شود.
نتیجهگیری
مرگ صالح العاروری ضربه مهمی به حماس است. او به عنوان یکی از اصلیترین و کارآمدترین رابطهای حماس برای حزبالله و ایران هر دو نقشی حیاتی داشت و به طور مرتب ملاقاتهایی در بیروت و هرازگاهی در سفر به تهران داشت. بنا به گزارش تلویزیون المنار حزبالله، تحت رهبری العاروری حماس و حزبالله در تماس پیوسته بودند و العاروری خود با حسن نصرالله، رهبر حزبالله، در ۷ اکتبر دیدار کرد. العاروری همچنین جزو گروهی از رهبران حماس بود که گویا در حال دیدار با اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و اعضای اپوزیسیون «فتح»، درباره برنامههای بعد از جنگ غزه بود. این گفتگوها از قرار بر راههای ادغام حماس در ساف به عنوان راهی برای وحدت نظام سیاسی فلسطینیان تمرکز داشت. برای العاروری، هدف شکلدهی به نظامی به سبک حزبالله بود که در آن اعضای حماس در دولت فلسطین سِمت داشته باشند، اما خود حماس نهادی مستقل و مسلح باقی بماند.
از دست دادن کسی که هم در عملیاتهای تاکتیکی و هم دیپلماسی استراتژیک چنان از نزدیک دخیل بود یک ناکامی جدی برای حماس است. باید دید متحدان حماس، بهویژه حزبالله، چگونه به این حمله پاسخ خواهند داد.
حنین غدار هموند ارشد فریدمن در برنامه لیندا و تونی روبین انستیتو واشنگتن در زمینه سیاست عربی است. ماتیو لویت هموند برنامه فرومر-وکسلر در انستیتو و مدیر برنامه راینهارد در انستیتو واشنگتن در زمینه ضدتروریسم و اطلاعات است.