از سال ۲۰۱۵، جامعه جهانی بهروشنی ابراز تمایل کرده است که فاجعه انسانی در یمن را متوقف سازد و خواستار پایان دادن به جنگ ویرانگر و رنج مردم یمن است.
ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی گفتهاند که عربستان سعودی حق دارد ائتلافی شکل دهد تا تهدید حوثیها را از مرزهای خود دور کند، چنانکه همه کشورها باید در هنگام حمله از خود دفاع کنند. صرفنظر از این دغدغههای بینالمللی، یک هدف واحد مردم جنوب یمن را به جنگ با حوثیها سوق داده است: کسب استقلال برای جنوب یمن.
برای شورای انتقالی جنوب و بسیاری از مردم جنوب یمن، هزینههای انسانی جنگ در سالهای اخیر تنها آخرین فصل از تاریخ طولانی و دردناکی است که مردم ما تحمل کردهاند. این تاریخ دردناک موید این باور ماست که باید یمن جنوبی مستقلی ایجاد کنیم و به فرایند ساختن کشوری در جنوب با بنیادی دموکراتیک برگردیم تا، پس از دههها به حاشیه رانده شدن مردم و سرکوب شدن آنها، قادر به خدمت به مردم جنوب باشد.
از زمان آغاز جنگ و شروع حملات بیثباتکننده حوثیها در یمن، هسته اصلی مبارزه ما علیه حوثیها در جنوب، دستیابی به استقلال و برپایی مجدد کشور یمن جنوبی بوده است. از سال ۲۰۱۳، این هدف انبوهی از مردم جنوب یمن را در اعتراض به خیابانها آورده است. ما روزگاری یک ملت مستقل بودیم، و اگرچه برای وحدت تلاش کردیم، اما دو دهه گذشته نشان داده است که ادغام در یک دولت واحد یمنی به معنای استبداد، قتل، فساد و ربودن ناعادلانه حقوق و منابع مردم یمن جنوبی است. اگرچه جامعه جهانی اخیراً توجه به رنج انسانی در یمن را آغاز کرده، جنوب مدتهاست که با این چالشها روبهرو بوده است.
بیعملی دولت هادی پس از آنکه ما توافقنامه ریاض را در نوامبر ۲۰۱۹ امضا کردیم، یادآور رویدادهایی است که چند دهه پیش با رئیسجمهور پیشین، علی عبدالله صالح، و در اوایل دهه ۱۹۹۰ پس از اتحاد پیش آمد. اگرچه ما با رسیدن به توافق ریاض یک گام به جلو برداشتیم تا به رویاهای مردم خود در باب استقلال و حق حاکمیت بر اراضی خود نزدیک شویم، اما دولت هادی از اجرای بخشهایی کلیدی از توافق اجتناب کرده است.
درحقیقت، غفلت عمدی از جنوب در این اواخر افزایش یافته است. دولت هادی در این جنگ، کنترل اراضی و منابع متعلق به جنوب را به دست گرفته است، در حالی که ما گرسنگی، سیل و شیوع افسارگسیخته بیماری را تحمل کردهایم –که تازگی مبارزه با ویروس کرونا هم در کنار همهگیری مالاریا در منطقه ما به آن اضافه شده است. در این میانه، ما نهتنها در حوزه نمایندگی سیاسی و تصمیمگیری به حقوق خود نرسیدهایم، بلکه در مورد کمک بینالمللی، درآمدهای نفتی و دسترسی به آبراهها نیز، که میتوانند شرایط زندگی در شهرهای ما را بهبود بخشند، از حقوقمان محروم بودهایم.
هنگامی که شورای انتقالی جنوب در آوریل اعلام کرد که در جهت اصلاح مواردی که توافق ریاض نتوانسته در رسیدگی به آن موفق باشد، خودگردانی اعلام میکند، دولت یمن رفتاری پیشه کرد که یادآور اقدامات دولت شمالی صالح پس از اتحاد بود؛ یعنی تهدید مردم جنوب به اعمال زور. با این حال، آنچه در وضع امروز تفاوت کرده این است که شورای انتقالی جنوب متعهد به دستیابی به استقلال برای مردم یمن جنوبی است و قدرت ایستادگی در برابر نیروهای رژیم را داراست؛ نیروهایی که مدتها جنوب را سرکوب کردهاند، علاوه بر آنکه توافق ریاض هم اجرا نمیشود.
ما اعتقاد داریم که مسیر عملگرایانه ما، گذار جنوب یمن به دستیابی به حقوق خود را سرانجام ممکن میسازد. به دست آوردن حقوق تنها از طریق استقلال جنوب قابل تحقق است، زیرا ما نه تحت «محور مقاومت» قرار خواهیم گرفت و نه تحت شعارهای دروغین حوثیها که حکومت خود را با زور و خشونت و نفوذ نابکارانه ایران در منطقه پیوند میدهند. ایدئولوژی اخوانالمسلمین و منافع و قدرتهای مختلفی که مایل به کمک به گروههای افراطی هستند هم راهبر ما نخواهد بود.
حتی روابطی که ما با ابوظبی ایجاد کردهایم و دربارهاش زیاد بحث شده، یک رابطه کاملاً عملی است که متکی بر مجاب شدن اماراتیها در این موضوع است که محور پروژه ما آرمانهای مردممان است و هیچ تهدیدی برای منافع منطقهای نیست و تمایلی به طولانی کردن جنگهای ادامهدار نداریم. روابط ما با امارات متحده عربی، یک بخش اساسی در رویکرد باز ما در برابر همه کسانی است که به حق مردم ما برای رسیدن به رویاهای خود باور دارند؛ رویاهایی که، علیرغم سالها استبداد، پابرجا مانده است.
ما معتقدیم که یک کشور مستقل جنوبی، نقشی مثبت در آرام کردن تحرکات پُرافتوخیز منطقهای ایفا خواهد کرد و به عنوان نیرویی برای ثبات در برابر گروههای افراطی، مانند القاعده، عمل میکند. ما این گروههای افراطی را که در مناطق جنوبی یمن عمل میکنند، محصول رژیم علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق، میدانیم، نه انعکاس خصلت جنوب. وجود این گروههای افراطی در جنوب، امروزه از طرف رژیم عبدربه منصور هادی مورد استفاده قرار میگیرد تا از تشكیل یک کشور در منطقه جنوب و به دست مردم آن جلوگیری کند؛ گرچه بسیاری از جنوبیها به اعتدال و همزیستی باور دارند. بنابراین، عزم ما آن است که به حاکمیت تروریسم در مناطق جنوبی پایان دهیم و کارزارهای ضدترور علیه افراطگرایی را، که محصول سالها حکمرانی سرکوبگرانه است، به اجرا درآوریم.
در واقع، جنوب از مدتها پیش جامعهای متکثر بوده است و نباید آن را تنها با شهرهای درگیر نزاع آن داوری کرد؛ این شهرها از زمان اتحاد ناخوشایند ۱۹۹۰، چالشهای اقتصادی عمیقی را تجربه کردهاند. درست است که یمن، از جمله یمن شمالی، در هیچ دورهای تحت رژیمهای صالح یا هادی روزگار خوشی نداشته است اما بهخصوص جنوب از فلج کامل و عامدانه اقتصادی رنج برده است. علیرغم وجود منابع نفتی در یمن جنوبی، شهرهای ما هیچ تاثیری از درآمدهای نفتی در شرایط زندگی خود شاهد نبودهاند.
ما در حالی که برای رفع این چالشهای داخلی تلاش میکنیم، دست خود را به سوی همه اعضای جامعه یمن دراز میکنیم و تلاش خواهیم کرد همه جامعه را در گفتوگو درگیر کنیم و هر گروهی را که میخواهد به شورای انتقالی جنوب بپیوندد در تلاشهای خود برای رسیدن به استقلال بپذیریم. ما برای حمایت از این تلاشها، پاسخهای مثبتی از کشورهای میانجی در منطقه و جهان دریافت کردهایم و معتقدیم که در مسیر درست استقلال قرار داریم.
زبان زور تنها زبانی بوده که دههها برای سخن گفتن با ما استفاده شده و، بنابراین، با اصلاح این عدم تعادل قدرت است که میتوانیم آینده را تغییر دهیم. ما همچنان روی بازی در برابر پیشنهادهای منطقهای و سازمان ملل خواهیم داشت که در جهت برقراری صلح و ثبات و رسیدن به اجماعی عادلانه و مسالمتآمیز و در خدمت مردم ما باشد. درمجموع، ما اساسیترین حقوق خود را طلب کردهایم و به همین دلیل است که اکنون به رویای استقلال خود بازگشتهایم و این به خاطر نسلهای یمنی است که یک کشور مستقل و حاکم بر سرنوشت خویش را ندیدهاند، اما همچنان میدانند که آنچه تاریخ نمیتواند انکار کند این است که عدن یک بار مرکز همزیستی و ثبات بوده و دوباره باید به چنین مرکزی تبدیل شود.
این مقاله در تریبون آزاد فکره از ستونهای بخش عربی وبسایت انستیتو واشنگتن منتشر شده است. نظرات بیانشده از سوی نویسندگان این تریبون آرای شخصی هر یک از نویسندگان است و لزوماً مورد تایید انستیتو، کارمندان آن، هئیت امنا و هیئت مشاوران آن نیست.