Part of a series: Tracking International Reactions to the Hamas-Israel War
or see Part 1: International Reactions to the Hamas Attack on Israel
اولین اظهارات علنی رهبر حزبالله درباره غزه از نظر لحن محتاطانه و از لحاظ محتوا مبهم بود، اما اگر وضعیت سیاسی یا تاکتیکی حزبالله تغییر کند، ممکن است نتوان برای مدت نامحدود در مقابل حزبالله بازدارندگی ایجاد کرد.
چنان که انتظار میرفت حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، امروز در سخنانش علیه اسرائیل اعلام جنگ نکرد اما اولین نطق عمومی او درباره جنگ غزه یادآور این نکته بود که محاسبات او در مورد این بحران شبیه محاسبات ایران است، و نیز حفظ موضع قابلیت انکار برای ایران در مورد اقدامات گروههای نیابتیاش از هر چیز مهمتر است. (برای ترجمه انگلیسی گزیده سخنرانی او و تحلیل آن به پوشش زنده در "لوریان تودی" مراجعه کنید.) نصرالله در سخنانش علاوه بر اینکه به جامعه بینالملل اطمینان داد ایران مسئول هیچیک از اقدامات حماس نیست، به حماس نیز گفت که در این جنگ تنهاست: «این یک نبرد کاملا فلسطینی است و به هیچ مولفه منطقهای یا بینالمللی ارتباط ندارد.» به عبارت دیگر، «جبهه متحد» آنقدرها هم متحد نیست. نصرالله به جای پیوستن به نبرد واقعی از حامیانش خواست تا در جنگ افکار عمومی مبارزه کنند، و در واقع چنین استدلال کرد که جنگ واقعی در فضای آنلاین است و نه در غزه.
لحن بدون مبالغه این سخنرانی بیشتر از هر چیز غافلگیرکننده بود؛ نصرالله در مقایسه با سخنرانیهای گذشته خود در مورد درگیریها در سوریه و یمن، خشم به مراتب کمتری نشان داد. پس از یک ماه سکوت غریب و سه آگهی پر از تعلیق، بیشتر ناظران اندکی افزایش تنش را پیشبینی کرده بودند، حتی اگر از حرف فراتر نرود. با این حال، لحن او تا حد زیادی آرام و خطوط قرمز او مبهم بود. در کنار آن که هشدار داد هرگونه تلفات غیرنظامیان لبنانی، حزبالله را به کشتن متقابل غیرنظامیان اسرائیلی وادار خواهد کرد، برای تلافی اقدامات اسرائیل در غزه همان گفتار استاندارد و ابهامآمیز خود را درباره انتخاب «زمان و مکان مناسب» تکرار کرد. حرف اصلی او روشن بود: دستکم فعلا، حزبالله فراتر از درگیریهای مرزی کنونی در جنگ وارد نخواهد شد. (برای اطلاعات بیشتر درباره حملاتی که حزبالله تاکنون انجام داده است، به نقشه تعاملی انستیتو واشنگتن مراجعه کنید.)
هشدارهای او به ایالات متحده مشخصتر و به طور بالقوه تنشافزایی بیشتری داشت؛ او گفت که حوثیهای یمن به موشکپرانی به سمت شمال ادامه خواهند داد و حملات شبهنظامیان عراقی به مواضع ایالات متحده در کشورشان و در سوریه تداوم خواهد یافت. با این حال، مراقب بود که مبادا پای تهران را به این قبیل اقدامات گروههای نیابتی ایران باز کند و به استفاده از سلاحهای خود حزبالله علیه نیروهای آمریکایی هم تهدید نکرد. به نظر میرسد که اقدام به موقع واشنگتن در اعزام و استقرار نیروهای نظامی آمریکایی در نزدیکی لبنان اثر بازدارندگی عمدهای در برابر حزبالله داشته است.
سخنرانی نصرالله بدون شک حامیان او در لبنان و منطقه را عمیقا ناامید کرده است که بسیاریشان انتظار پاسخ تهاجمیتر از او داشتند که ادعا میشود رهبر «مقاومت» است. این سخنرانی برای حماس نیز ناامیدکننده بود که حال احتمالا بیشتر احساس ناامنی و انزوا میکند و احتمالا تمایل بیشتری به مذاکره و سازش دارد.
با تمام اینها، جدیترین پیامدهای این سخنرانی در حوزه مشروعیت حزبالله احساس خواهد شد. نصرالله در اصل اعلام کرد که در نبرد «آزادی فلسطین»، هدفی که قلب روایت او از مقاومت است، شرکت نخواهد کرد. این موضع تاییدی است بر اینکه رسالت حزبالله از جنگ ۲۰۰۶ به این سو تغییر جهت کامل داده است و از «مقاومت» در برابر اسرائیل به حفاظت از منافع خود (و در نتیجه ایران) در منطقه چرخش کرده است. در فقدان قدرت مشروعیتبخشی که از گفتار مقاومت حاصل میشود، پایگاه حمایت منطقهای (و شاید داخلی) حزبالله و هم تهران ممکن است باور خود را به آنها از دست بدهند.
در واقع، این تنگنا از سال ۲۰۰۶ به این سو حزبالله را به ستوه آورده است. علیرغم حملات حسابشده یکماهه حزبالله در امتداد مرز، قدرت نظامی این گروه در حال تبدیل شدن به نوعی نقطه ضعف است، چرا که زور بازو نشاندادن بیشتر از قبل با این خطر همراه است که اسرائیل هم با یک حمله عمده پاسخ بدهد. حزبالله مدتهاست از تهدید زرادخانه خود که مرتبا پیشرفتهتر میشود به عنوان توان بازدارندگی در مقابل اسرائیل استفاده کرده است. اما نصرالله این را هم میداند که با شلیک همین سلاحها، بهویژه موشکهای هدایتشونده نقطهزن، ارزش اصلی آنها از دست می رود زیرا نیروها و داراییهای حزبالله به سرعت در معرض یک جنگ ویرانگر قرار خواهند گرفت. اما با ناکام گذاشتن توقعات منطقهای در دادن یک پاسخ نظامی بزرگ، موثر، و متحد به اسرائیل، نصرالله ممکن است متحمل هزینههای دیگر شود. خلاصه این که این گروه چه به جنگ روی کند یا به آن پشت کند مورد لعن و طعن قرار میگیرد.
نصرالله همچنین خلاصهوار به این موضوع پرداخت که وقتی جنگ غزه تمام شود و اسرائیل تمام توجه خود را به لبنان و موشکهای خطرناک حزبالله معطوف کند، چه اتفاقی ممکن است بیفتد. استراتژی بازدارندگی که به مدت هفده سال جریان داشت، حال که اسرائیل در حمله هفتم اکتبر از دیگر همسایه دشمن خود متحمل چنان تلفات دهشتناکی شده است، احتمالا دیگر اعتباری ندارد. حتی قبل از جنگ غزه به نظر میرسید که تنشهای مرزی حزبالله به تغییر محاسبات اسرائیل میانجامد؛ امروز بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیدهاند که گروههایی چون حماس و حزبالله قبل از وقوع یک ۷ اکتبر دیگر باید مهار شوند. به علاوه، ایالات متحده آمریکا مجددا یک حضور نظامی بسیار قوی را در منطقه برقرار کرده است و حتی اگر برخی از این استقرارها موقتی باشد، فعالیت دیپلماتیک اخیر دولت بایدن در خاورمیانه نشاندهنده عزم بلندمدت برای جلوگیری از افزایش تنش پس از جنگ است.
به نظر میرسد که نصرالله به این تغییرات واقف است و بیمیلی حزبالله را به تغییر سیاست بازدارندگی در امتداد مرز نشان داده است: «عملیات مقاومت در جنوب به دشمن میگوید که اگر دست به تهاجم بزند یا به فکر انجام عملیات پیشگیرانه باشد، بزرگترین حماقت در تاریخ خود را مرتکب خواهد شد.» گرچه این هشداری مبهم به اسرائیل است، اساسا حاکی از آن است که حزبالله تنش را تشدید نخواهد کرد مگر آنکه اسرائیل آغازگر یک کارزار غافلگیرکننده و گسترده در امتداد مرز شمالی خود باشد.
علیرغم احتیاط لفظی نصرالله، این واقعیت به قوت خود باقی است که هرچه درگیریهای نظامی هر روزه بیشتری در مرز لبنان رخ بدهد، خطر اشتباه محاسباتی نیز افزایش مییابد. او چه بخواهد و چه نخواهد، ممکن است در نهایت خود را در این موقعیت دشوار ببیند که در بحبوحه تنشی ناخواسته با اسرائیل سخنانی بسیار متفاوت بر زبان آورد. از سوی دیگر، حزبالله ممکن است روزی وضع مالی خود را چنان بهبود دهد و دستگاه نظامی خود را تا جایی تقویت کند که واقعا آماده رویارویی با اسرائیل در یک درگیری تمامعیار باشد.
در هر صورت، ایالات متحده و شرکایش باید کماکان به حزبالله و ایران نشان دهند که اگر این گروه در حملات فعلی خود مرتکب خطای محاسباتی شود یا تاکتیکهایش را تغییر دهد، مایل به حمله متقابل هستند. آنان همچنین باید تدوین یک سیاستگذاری جدید در قبال ایران را آغاز کنند، چندان که تمامی گروههای شبهنظامی و فعالیتهای بیثباتکننده آن در منطقه را دربرگیرد. در غیر این صورت، خود را در معرض خطر تکرار حمله ۷ اکتبر از جبههای دیگر قرار میدهند.
حنین غدار هموند ارشد فریدمن در برنامه روبین انستیتو واشنگتن در زمینه سیاست جهان عرب است.